مصادره و تخریب کلیسای تاریخی پنطیکاست کرمانشاه

108

در دل تاریخ پر فراز و نشیب ایران، کلیساهای تاریخی نقش مهمی در روایت هم‌زیستی ادیان، تنوع فرهنگی، و تعامل میان اقلیت‌های مذهبی ایفا کرده‌اند. اما در دهه‌های اخیر، این نمادهای ایمان مسیحی نه تنها مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، بلکه در بسیاری از موارد با سیاست‌های سلبی حکومت مواجه شده‌اند. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ها، کلیسای پنطیکاست کرمانشاه است؛ کلیسایی متعلق به جامعه آشوری که با معماری منحصربه‌فرد خود، بخشی از میراث مذهبی ایران محسوب می‌شد و اکنون در آستانه نابودی کامل قرار دارد.

فهرست

این مقاله با تمرکز بر وضعیت این کلیسا، روند مصادره، تخریب و بی‌توجهی رسمی نسبت به کلیساهای مسیحی در ایران را بررسی می‌کند. همچنین به موضوع مهم‌تری می‌پردازد: سرکوب سیستماتیک مسیحیان، به‌ویژه نوکیشان، که در دهه‌های اخیر با تهدیدهای جدی نظیر بازداشت، شکنجه و حتی حکم اعدام مواجه بوده‌اند. این شرایط، با وجود به رسمیت شناخته شدن دین مسیحیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی، پرسش‌های جدی در مورد آزادی دینی، عدالت اجتماعی و مسئولیت‌پذیری جهانی مطرح می‌کند.

با استفاده از مستندات تاریخی، گزارش‌های رسانه‌ای، و شهادت‌های افراد درگیر، در این مقاله سعی خواهیم کرد تصویری شفاف از واقعیت موجود ارائه دهیم—واقعیتی که نه تنها کلیساها را هدف گرفته، بلکه جامعه مسیحی ایران را در معرض خطر جدی قرار داده است.

کلیسای پنطیکاست کرمانشاه؛ نماد فراموش‌شده ایمان و مقاومت

کلیسای پنطیکاستی کرمانشاه، یکی از بناهای تاریخی مذهبی کم‌نظیر ایران، امروز به نمادی از بی‌توجهی، مصادره و سرکوب دینی تبدیل شده است. این کلیسا که متعلق به جامعه آشوری و بخشی از میراث مسیحیان ایران به شمار می‌رفت، در سال ۱۳۳۴ خورشیدی ساخته شد و سال‌ها محل گردهمایی، نیایش و فعالیت‌های مذهبی بود. بنایی که روزگاری با شور ایمان مسیحیان زنده بود، اکنون در ویرانی و خاموشی مطلق فرو رفته است.

معرفی کلیسا و معماری منحصربه‌فرد آن

ساختمان این کلیسا بر روی زمینی به مساحت ۷۲۰ متر مربع با زیربنای ۱۷۰ متر مربع ساخته شده است. مصالح اصلی آن آجر قرمز، ملات ماسه و سیمان بودند. ورودی اصلی کلیسا در ضلع شمالی قرار دارد و به شکل طاقی رومی طراحی شده، که بر روی دو ستون سنگی استوار است—ویژگی‌هایی که آن را از سایر کلیساهای محلی متمایز می‌کند. این سبک معماری، بازتابی از نفوذ معماری غربی در دوران پهلوی دوم بود که با اصول سنتی معماری ایرانی ترکیب شده است.

ساخت، فعالیت و ثبت ملی در دوران پهلوی

کلیسای پنطیکاستی در سال‌های ابتدایی دهه ۳۰ خورشیدی ساخته شد و در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۳ با شماره ۱۱۰۵۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این اقدام، در آن زمان نشانه‌ای از اراده‌ی حاکمیت برای حفظ تنوع مذهبی و فرهنگی در کشور تلقی می‌شد. با این حال، در دهه‌های بعد، به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی، نگاه به کلیساها و فعالیت‌های دینی مسیحیان، به‌ویژه نوکیشان، به‌طور چشم‌گیری تغییر کرد.

بازداشت کشیش ویلسون عیسوی و تعطیلی ناگهانی

نقطه عطف تلخ در سرنوشت این کلیسا، بازداشت کشیش ویلسون عیسوی در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ بود. او پس از تحمل ۵۴ روز حبس در زندان دستگرد اصفهان، آزاد شد؛ اما به گفته همسرش، در طول این مدت تحت شکنجه قرار گرفته بود. از آن تاریخ، درهای کلیسا بسته شد و فعالیت‌های آن به حالت تعلیق درآمد. برای مسیحیان منطقه، این اتفاق فقط یک بازداشت نبود، بلکه پیام آشکاری از سوی حکومت مبنی بر محدودسازی فعالیت‌های دینی غیراسلامی به‌خصوص به زبان فارسی بود.

مستندات رهاشدگی و ویرانی کلیسای پنطیکاست کرمانشاه

ویدیوهایی که در سال‌های اخیر از این کلیسا منتشر شده‌اند، نشان می‌دهند که بنای آن در وضعیت بحرانی قرار دارد. ترک‌های عمیق در دیوارها، سقف‌های فروریخته، و فضای متروکه و آلوده اطراف کلیسا، گویای بی‌توجهی کامل مسئولان میراث فرهنگی و نهادهای محلی است. این بنای تاریخی، که باید مورد مرمت و حفاظت قرار می‌گرفت، عملاً به حال خود رها شده و هر روز بیش از گذشته در معرض فروپاشی قرار دارد.

در شرایطی که در کشورهای دیگر، کلیساهای کهن به عنوان بخشی از میراث مشترک بشری بازسازی و نگهداری می‌شوند، در ایران، کلیسای پنطیکاستی کرمانشاه به‌مثابه شاهد خاموشی از دوران ایمان، در انزوای ناخواسته‌ای به سمت نابودی می‌رود.

میراث مسیحی در ایران؛ گذشته‌ای باشکوه، آینده‌ای تار

ایران، با تاریخ هزاران ساله و تنوع فرهنگی کم‌نظیر خود، همواره میزبان اقوام و ادیان گوناگون بوده است. مسیحیان از جمله گروه‌هایی هستند که از قرون نخست میلادی در ایران حضور داشته‌اند و در شکل‌گیری بافت فرهنگی و مذهبی کشور نقش‌آفرینی کرده‌اند. کلیساهای تاریخی ایران، تنها بناهایی مذهبی نیستند، بلکه سندی زنده از هم‌زیستی دینی، هنر معماری و ارزش‌های معنوی مشترک هستند. با این حال، این میراث امروز در سایه سیاست‌های ایدئولوژیک، بی‌توجهی، و سرکوب سیستماتیک، آینده‌ای مبهم را پیش رو دارد.

تنوع و سابقه کلیساهای تاریخی در ایران

از ارمنیان در جلفا گرفته تا آشوریان در کرمانشاه، و از کاتولیک‌ها در تهران تا پروتستان‌ها و پنطیکاستی‌ها در شمال و غرب کشور، مسیحیت در ایران دارای تنوع فرقه‌ای و جغرافیایی گسترده‌ای بوده است. کلیساهای معروفی همچون وانک، زور زور، مریم مقدس تبریز، حضرت یوسف‌النبی ارومیه و مریم مقدس تهران هر کدام گواهی بر این تاریخ باشکوه هستند. برخی از این کلیساها، در کنار ارزش مذهبی، دارای جایگاه‌های اجتماعی و حتی پزشکی بوده‌اند—مانند بیمارستان‌ها و مدارس متعلق به کلیساهای محلی که نقش مهمی در توسعه خدمات عمومی داشتند.

جایگاه آشوری‌ها، ارمنیان و نوکیشان در بافت مذهبی کشور

ارمنیان و آشوریان، طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، جزو اقلیت‌های دینی به رسمیت شناخته شده‌اند. با این حال، نوکیشان مسیحی—یعنی افرادی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند—نه‌تنها به رسمیت شناخته نمی‌شوند، بلکه اغلب به اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام یا ارتداد، بازداشت، شکنجه و محکوم به اعدام می‌شوند. این تفکیک تبعیض‌آمیز میان «مسیحیان سنتی» و «نوکیشان»، عملاً باعث می‌شود حتی کلیساهای رسمی نیز از پذیرش یا میزبانی از نوکیشان پرهیز کنند.

مفهوم حقوقی ثبت ملی و مسئولیت دولت‌ها

زمانی که یک بنای مذهبی یا فرهنگی در فهرست آثار ملی به ثبت می‌رسد، دولت موظف می‌شود از آن حفاظت کند، مرمت‌های لازم را انجام دهد و از هرگونه تخریب عمدی یا غیرعمدی جلوگیری کند. ثبت کلیسای پنطیکاستی کرمانشاه در سال ۱۳۸۳ می‌توانست فرصتی برای ارتقای گفت‌وگوی ادیان و ترویج احترام به اقلیت‌ها باشد. اما عدم اجرای مسئولیت‌های قانونی در قبال این مکان مقدس، نشان‌دهنده فاصله جدی میان تعهدات قانونی و سیاست‌های اجرایی جمهوری اسلامی در قبال میراث دینی غیرمسلمانان است.

تخریب و مصادره ساختارمند کلیساها

مصادره‌ی کلیساها در ایران، اتفاقی موردی و مقطعی نیست؛ بلکه روندی ساختارمند و سازمان‌یافته است که در قالب سیاست‌های رسمی و غیررسمی طی دهه‌های اخیر دنبال شده است. این روند نه‌تنها مالکیت فیزیکی کلیساها را هدف قرار داده، بلکه در سطحی عمیق‌تر، به حذف تدریجی حضور مسیحیان از بافت فرهنگی و اجتماعی کشور می‌انجامد. کلیساها، مدارس، بیمارستان‌ها و املاک متعلق به اقلیت‌های مسیحی، خصوصاً پس از انقلاب ۱۳۵۷، به شکل‌های گوناگون تحت مالکیت نهادهای دولتی یا شبه‌دولتی قرار گرفته‌اند.

شیوه‌های مصادره و تخریب رسمی یا پنهان

مصادره اموال کلیساها معمولاً با توجیهاتی مانند عدم استفاده، مشکلات حقوقی، یا نبود مجوز قانونی انجام می‌گیرد. گاهی نیز مالکیت کلیساها به نهادهایی چون سازمان اوقاف، بنیاد مستضعفان یا نهادهای امنیتی منتقل می‌شود، بدون آن‌که هیچ گونه رضایت یا اطلاع‌رسانی به جامعه مسیحی صورت گیرد. در برخی موارد، تخریب تدریجی و غیررسمی نیز به‌کار می‌رود: اجازه ندادن برای مرمت، قطع بودجه، مسدود کردن دسترسی اعضا، یا حتی اشغال اموال توسط افراد وابسته به حکومت.

نهادهای دولتی دخیل در فرایند مصادره

در بسیاری از پرونده‌های مصادره، وزارت اطلاعات، سازمان اوقاف، قوه قضاییه و وزارت میراث فرهنگی نقش دارند. تعاملات این نهادها معمولاً به شکل هماهنگ و پشت درهای بسته انجام می‌شود، به‌گونه‌ای که صاحبان اصلی کلیسا یا نمایندگان کلیسایی عملاً هیچ‌گونه امکان قانونی برای مقابله ندارند. در برخی موارد، دادگاه‌ها نیز بدون اطلاع‌رسانی قبلی، احکام مصادره صادر کرده و آن‌ها را در سکوت اجرا می‌کنند.

نمونه‌های مشابه مثل بیمارستان مسیح کرمانشاه

یکی از نمونه‌های بارز دیگر، بیمارستان مسیح کرمانشاه بود؛ ساختمانی با قدمت تاریخی که در فهرست آثار ملی ثبت شده بود و به‌عنوان دومین بیمارستان تاریخی ایران شناخته می‌شد. با این حال، در خرداد ۱۴۰۲، این ساختمان به‌طور کامل توسط بولدوزر تخریب شد. هیچ گونه مرمتی صورت نگرفت و اعتراض رسانه‌های مسیحی نیز نادیده گرفته شد. این اتفاق، گواه دیگری است بر این واقعیت که ثبت ملی، نه تنها مانعی برای تخریب نیست، بلکه در بسیاری از موارد حتی نادیده گرفته می‌شود.

در چنین فضایی، کلیساهای محلی کوچک و حتی بزرگ‌ترین نهادهای مذهبی مسیحی نیز در معرض خطر دائمی نابودی، تملک اجباری و از دست رفتن هویت اجتماعی خود هستند.

نوکیشان مسیحی؛ زیر سایه تهدید، بازداشت و اعدام

در حالی‌که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دین مسیحیت را به عنوان یکی از ادیان رسمی کشور به رسمیت می‌شناسد، این به رسمیت شناختن عملاً شامل حال نوکیشان مسیحی نمی‌شود. نوکیشان—یعنی کسانی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند—با یکی از شدیدترین اشکال سرکوب دینی در کشور مواجه هستند. برای این افراد، انتخاب ایمان جدید نه‌تنها یک تصمیم شخصی نیست، بلکه جرمی تلقی می‌شود که می‌تواند مجازات آن زندان‌های طولانی، شکنجه، محرومیت از حقوق اجتماعی، و اعدام باشد.

ریشه سرکوب پس از انقلاب اسلامی

پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت ایران ساختار دینی مبتنی بر ولایت فقیه را مستقر کرد که عملاً برتری اسلام شیعی را در تمامی ابعاد قانون‌گذاری و حکمرانی نهادینه کرد. از آن زمان به بعد، فضا برای فعالیت‌های دینی غیرشیعه، به‌ویژه اگر با تغییر دین همراه باشد، به شدت محدود شد. کلیساهایی که مراسم به زبان فارسی برگزار می‌کردند، هدف اصلی این سرکوب بودند، چرا که مخاطبان آن‌ها اغلب نوکیشان مسلمان‌زاده بودند.

وضعیت قانونی اما عملی نادیده گرفته شده

در حالی‌که طبق ماده ۱۳ قانون اساسی، مسیحیان مجاز به انجام مناسک دینی خود هستند، هیچ بند مشخصی از قانون، تغییر دین از اسلام به دین دیگر را مجاز نمی‌داند. ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی، جرم ارتداد را جرم شرعی دانسته که می‌تواند به مجازات مرگ بیانجامد. این خلأ قانونی، بستری فراهم کرده تا دادگاه‌ها با تفسیر سلیقه‌ای از قانون، نوکیشان را تحت تعقیب و محاکمه قرار دهند.

روایت‌هایی از شکنجه، زندان، و خطر اعدام

پرونده‌های متعددی از نوکیشان مسیحی وجود دارد که توسط نهادهای حقوق بشری مستند شده‌اند. از جمله:

  • یوسف ندرخانی، کشیش نوکیشی که در سال ۲۰۱۰ به ارتداد متهم و به اعدام محکوم شد (هرچند بعداً حکم لغو شد، اما او مجدداً بازداشت شد).
  • مریم نقاش زرگران، که به علت مشارکت در جلسات کلیسایی به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه و زندانی شد.
  • محسن رضایی و محمدرضا امیدی، دو نوکیش مسیحی که در شیراز به ۸۰ ضربه شلاق به اتهام “شرکت در مراسم کلیسا” محکوم شدند.

این تنها نمونه‌هایی از ده‌ها مورد است که در سکوت خبری، زندگی افرادی را که تنها جرمشان ایمان شخصی به مسیح بوده، نابود کرده‌اند.

پرونده‌های فعالان شناخته‌شده

سازمان‌هایی مانند ماده ۱۸، عفو بین‌الملل، و نهادهای وابسته به سازمان ملل بارها نسبت به نقض آزادی دینی در ایران هشدار داده‌اند. این نهادها تأکید دارند که روند قضایی علیه نوکیشان فاقد شفافیت، دسترسی به وکیل مستقل، و رعایت حقوق اولیه متهم است. در بسیاری از موارد، افراد ماه‌ها در بازداشت انفرادی و تحت بازجویی‌های شدید قرار می‌گیرند، بدون آنکه از حق تماس با خانواده یا دسترسی به مشاوره حقوقی برخوردار باشند.

واکنش جهانی؛ فریادهایی که باید شنیده شوند

در جهانی که آزادی دین و عقیده از جمله بنیادی‌ترین حقوق بشر شناخته می‌شود، سرکوب مسیحیان در ایران، به‌ویژه نوکیشان، و تخریب کلیساهای تاریخی، بی‌تفاوتی بین‌المللی را برنمی‌تابد. در سال‌های اخیر، نهادهای بین‌المللی، رسانه‌ها و سازمان‌های مدافع حقوق بشر بارها نسبت به این نقض حقوق هشدار داده‌اند. با این حال، این فریادها هنوز نتوانسته‌اند به تغییری ملموس در سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی منجر شوند.

موضع‌گیری رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی

رسانه‌هایی مانند ایران اینترنشنال، محبت‌نیوز، بی‌بی‌سی فارسی، VOA و رادیو فردا بارها گزارش‌هایی درباره وضعیت کلیساهای تاریخی منتشر کرده‌اند. این گزارش‌ها اغلب با استناد به منابع تصویری و شهادت‌های مستقیم، افکار عمومی جهانی را نسبت به خطر نابودی میراث مسیحی در ایران آگاه کرده‌اند. رسانه‌های جهانی هم همچون CNN، The Guardian و Deutsche Welle گاه در قالب گزارش‌های ویژه یا بیانیه‌های خبری، مسئله سرکوب نوکیشان مسیحی را پوشش داده‌اند.

گزارش‌های سازمان ملل و عفو بین‌الملل

نهادهایی مانند کمیته حقوق بشر سازمان ملل، شورای حقوق بشر، و سازمان عفو بین‌الملل بارها در بیانیه‌ها و گزارش‌های سالانه خود، موارد نقض آزادی دینی در ایران را ثبت کرده‌اند. گزارش‌های این نهادها بر اساس اسناد قابل تأیید، تأکید می‌کنند که:

  • نوکیشان مسیحی به‌طور سیستماتیک هدف بازداشت و شکنجه قرار می‌گیرند.
  • کلیساهای مستقل، به‌ویژه آن‌هایی که به زبان فارسی فعالیت دارند، تعطیل یا مصادره می‌شوند.
  • ایران از تعهدات بین‌المللی خود در زمینه آزادی عقیده و مذهب سر باز زده است.

فشارهای دیپلماتیک و نتایج احتمالی

در برخی موارد، فشارهای دیپلماتیک از سوی دولت‌های غربی به آزادی موقت برخی زندانیان مسیحی منجر شده است. اما این فشارها موقتی و محدود بوده‌اند. نبود یک رویکرد جامع و هماهنگ از سوی کشورهای دموکراتیک باعث شده تا ایران بتواند با هزینه کم، سیاست‌های سرکوب‌گرانه خود را ادامه دهد.

با این حال، کارشناسان معتقدند که استمرار اطلاع‌رسانی رسانه‌ای، همراهی سازمان‌های حقوق بشری، و مطالبه‌گری فعالان مدنی می‌تواند زمینه را برای افزایش فشارهای ساختاری‌تر فراهم کند. چرا که جمهوری اسلامی همواره تلاش دارد تصویر بین‌المللی خود را در چارچوب «تنوع دینی» حفظ کند—تصویری که در تضاد کامل با واقعیت داخلی است.

ضرورت حفظ کلیساهای تاریخی؛ فقط یک مسئله مذهبی نیست

حفظ کلیساهای تاریخی نه فقط برای جامعه مسیحی، بلکه برای کل ایران و حتی بشریت اهمیت دارد. این بناها سندهایی زنده از تاریخ، فرهنگ، هم‌زیستی ادیان، و هنر معماری هستند. تخریب این کلیساها نه‌تنها ضربه‌ای به حافظه جمعی ملت ایران است، بلکه باعث حذف بخشی از هویت چندفرهنگی ایران در عرصه بین‌المللی نیز می‌شود.

اهمیت فرهنگی، معماری و هویتی

کلیساهایی نظیر کلیسای پنطیکاستی کرمانشاه، در کنار بُعد مذهبی، از منظر معماری نیز ارزشمندند. استفاده از مصالح بومی، تلفیق سبک‌های رومی و ایرانی، و نوع چیدمان فضای داخلی، این کلیساها را به نمونه‌هایی بی‌بدیل از معماری مذهبی تبدیل کرده است. افزون بر این، چنین بناهایی گواهی‌اند بر روزگاری که ادیان مختلف در کنار یکدیگر در ایران زیسته‌اند و بخشی از هویت فرهنگی مشترک را شکل داده‌اند. از بین بردن آن‌ها، در واقع پاک کردن بخش‌هایی از این هویت است.

نقش کلیساها در تعامل بین‌فرهنگی

کلیساها همواره یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباط فرهنگی میان ایران و جهان مسیحیت بوده‌اند. در گذشته، بسیاری از مدارس، بیمارستان‌ها، و مراکز خیریه توسط کلیساها اداره می‌شدند و پل ارتباطی با نهادهای بین‌المللی بودند. امروزه، نگهداری و مرمت این اماکن می‌تواند زمینه‌ساز گفت‌وگوهای فرهنگی و مذهبی با جهان باشد. در مقابل، تخریب آن‌ها، تصویری انزواطلبانه و سرکوب‌گر از ایران به نمایش می‌گذارد که بر وجهه جهانی کشور آسیب جدی وارد می‌کند.

هشدار درباره بی‌توجهی جهانی

یکی از خطرات جدی امروز، بی‌توجهی عمومی و سکوت جهانی در قبال تخریب این میراث است. اگر نهادهای بین‌المللی، رسانه‌ها، و حتی سایر اقلیت‌های مذهبی نسبت به این روند واکنش کافی نشان ندهند، ممکن است سایر اقلیت‌ها نیز در آینده دچار همین سرنوشت شوند. از بین بردن کلیساها صرفاً یک اقدام علیه مسیحیان نیست، بلکه هشداری است درباره محدودسازی تنوع و تسلط تک‌صدا در جامعه.

نتیجه‌گیری: کلیسای پنطیکاستی، زنگ خطری برای تمام اقلیت‌ها

کلیسای پنطیکاستی کرمانشاه تنها یک بنای مذهبی متروکه نیست؛ بلکه نمادی زنده از روند سرکوب اقلیت‌ها، نابودی میراث فرهنگی و نادیده‌انگاری حق آزادی دین در جمهوری اسلامی ایران است. از لحظه بازداشت کشیش ویلسون عیسوی، تا مصادره‌ی بی‌سروصدای کلیسا و سکوت سنگین رسانه‌های داخلی، تمامی این وقایع بر چیزی بزرگ‌تر دلالت دارند: سیاستی نظام‌مند برای حذف تنوع دینی و فرهنگی از بافت اجتماعی ایران.

خلاصه‌ی یافته‌ها

در طول این مقاله، بررسی کردیم که چگونه حکومت ایران نه‌تنها کلیساهای تاریخی را در مسیر تخریب و مصادره قرار داده، بلکه جامعه‌ی مسیحی، به‌ویژه نوکیشان، را هدف سرکوبی گسترده و پرخطر قرار داده است. بازداشت، شکنجه، و حتی احکام اعدام برای کسانی که تنها جرم‌شان تغییر دین بوده، تصویری واضح از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران ارائه می‌دهد.

اهمیت آگاهی‌رسانی و مستندسازی

در شرایطی که حکومت‌ها سعی می‌کنند با سانسور و انکار، حقیقت را پنهان کنند، مستندسازی، رسانه‌ای کردن و آگاهی‌بخشی به افکار عمومی جهانی، مهم‌ترین ابزار در برابر این روند هستند. هر کلیسا که فرو می‌ریزد، بخشی از تاریخ، فرهنگ و انسانیت نابود می‌شود—اما هر مقاله، گزارش، و روایت از این وضعیت، گامی برای زنده نگه داشتن حقیقت است.

دعوت به اقدام بین‌المللی و رسانه‌ای

از سازمان‌های حقوق بشری، خبرنگاران، و مدافعان آزادی‌های مدنی دعوت می‌شود که این پرونده‌ها را جدی بگیرند. فشارهای دیپلماتیک، بیانیه‌های رسمی، و نظارت بر نقض آزادی‌های دینی در ایران باید تقویت شود. در عین حال، مردم عادی نیز می‌توانند با به‌اشتراک‌گذاری محتوا، آگاهی‌رسانی در شبکه‌های اجتماعی و ارتباط با نمایندگان سیاسی در کشورهای دموکراتیک، بخشی از این مبارزه انسانی باشند.

به اشتراک بگذارید:
sushyant
sushyant

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *