عمومی

آیا عیسی پسر خداست؟

عیسی پسر خداست

باور به اینکه عیسی پسر خدا است، در قلب ایمان مسیحی جای دارد. قرن‌هاست که مسیحیان در سراسر جهان، از جمله اعضای کلیسای انگلستان، این اعتقاد را به‌عنوان بنیانی برای رابطه خود با خدا تأیید کرده‌اند. اما وقتی اعلام می‌کنیم که عیسی پسر خدا است، واقعاً چه معنایی دارد؟ این اعلامیه نه تنها به الوهیت عیسی اشاره دارد، بلکه به نقش منحصربه‌فرد او در نجات و رستگاری بشر نیز پرداخته است.

کلیسا که بر پایه کتاب مقدس و سنت استوار است، آموزش می‌دهد که عیسی به طور کامل الهی و به طور کامل انسانی است و او به زمین فرستاده شد تا انسان را با خدا آشتی دهد. برای بسیاری از مؤمنان، این حقیقت سنگ‌بنای ایمان و پرستش آن‌ها است. در عین حال، کسانی که در حال کاوش در مسیحیت هستند یا از زمینه‌های دینی مختلفی مانند اسلام می‌آیند، ممکن است سؤالاتی در مورد معنای این واژه‌ها از منظر مسیحیان داشته باشند. در این مقاله، به اهمیت پسر بودن الهی عیسی، مبانی الهیاتی این باور و چگونگی تأثیر آن بر زندگی مؤمنان می‌پردازیم. چه شما عضوی قدیمی از کلیسا باشید، چه جوینده ایمان یا کسی که از دیدگاهی متفاوت می‌آید، این بررسی نگاهی به یکی از عمیق‌ترین جنبه‌های آموزه‌های مسیحی ارائه خواهد داد.

چرا عیسی پسر خداست؟

وقتی مسیحیان تأیید می‌کنند که عیسی پسر خدا است، آن‌ها یک باور عمیق و مرکزی را اعلام می‌کنند: اینکه عیسی نه تنها یک شخصیت تاریخی یا معلم بزرگ است، بلکه پسر الهی خدای زنده است. این بیان فراتر از یک استعاره ساده از پسر بودن است؛ بلکه اعلام ماهیت منحصربه‌فرد عیسی است—به‌طور کامل الهی و به‌طور کامل انسانی. در کلیسای انگلستان، این باور به‌طور عمیق در کتاب مقدس و اعتقادنامه‌هایی که از نسل‌های گذشته به ارث رسیده‌اند، ریشه دارد. در عهد جدید، عبارت «پسر خدا» بارها برای توصیف عیسی به کار رفته است. در هنگام تعمید عیسی، خدا اعلام می‌کند: «این است پسر من که او را دوست می‌دارم؛ از او خشنودم» (متی ۳:۱۷). این تأیید الهی، رابطه منحصربه‌فرد عیسی با خدای پدر را نشان می‌دهد، رابطه‌ای که هیچ انسان دیگری از آن برخوردار نیست. این عنوان به الوهیت او اشاره دارد و تأکید می‌کند که عیسی صرفاً یک انسان برگزیده خدا نیست، بلکه خدا در جسم است—خدای مجسم.

این مفهوم ممکن است درک کامل آن دشوار باشد، زیرا فراتر از فهم انسانی ما از معنای «پسر» بودن است. در حالی که در مفاهیم زمینی، یک پسر از پدر خود جدا است، در درون تثلیث، عیسی پسر یکی با خدای پدر است. همان‌طور که در انجیل یوحنا آمده است: «در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه خدا بود» (یوحنا ۱:۱). این آیه بر ماهیت ابدی و الهی عیسی تأکید می‌کند و تأیید می‌کند که او پیش از همه چیز وجود داشته و یکی با پدر است. برای مؤمنان، پسر بودن الهی عیسی بسیار حائز اهمیت است، زیرا به این معناست که از طریق او به فیض و نجات خدا دسترسی داریم. عیسی که به‌طور کامل خدا و به‌طور کامل انسان است، فاصله میان خدا و بشر را از بین می‌برد و آشتی و حیات ابدی را ارائه می‌دهد. ماهیت منحصربه‌فرد او به‌عنوان پسر خدا است که به او امکان می‌دهد تا بزرگ‌ترین عمل محبت را انجام دهد—مردن بر روی صلیب برای گناهان جهان و برخاستن دوباره برای ارائه زندگی نوین.

برای کسانی که تازه به ایمان مسیحی روی آورده‌اند یا از سنت‌های دینی دیگر مانند اسلام آمده‌اند، جایی که عیسی به‌عنوان یک پیامبر دیده می‌شود اما نه به‌عنوان الهی، این مفهوم ممکن است گیج‌کننده به نظر برسد. اما در مسیحیت، عیسی به‌عنوان پسر خدا بسیار بیشتر از یک نقش پیامبرانه را نشان می‌دهد. او به‌عنوان خداوند و نجات‌دهنده پرستش می‌شود، کسی که از طریق او خدا محبت و فیض خود را به جهان نشان می‌دهد.

عیسی در الهیات مسیحی: به‌طور کامل الهی و به‌طور کامل انسانی

یکی از عمیق‌ترین اسرار الهیات مسیحی باور به این است که عیسی هم به‌طور کامل الهی و هم به‌طور کامل انسانی است. این آموزه که به‌عنوان تجسم شناخته می‌شود، در مرکز تعالیم کلیسای انگلستان قرار دارد و در اعتقادنامه نیقیه تأیید می‌شود که بیان می‌کند: «ما به یک خداوند، عیسی مسیح، تنها پسر خدا، ازلی و از پدر زاده‌شده، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی ایمان داریم.» این جملات، باور مسیحی را خلاصه می‌کند که عیسی تنها انسانی برگزیده خدا نیست، بلکه خود خدا است و کاملاً در ذات الهی سهیم است.

در عین حال، عیسی به‌طور کامل انسان است. او از یک زن متولد شد، به‌عنوان یک کودک رشد کرد، گرسنگی، شادی، اندوه و حتی مرگ را تجربه کرد. آموزه تجسم معتقد است که در عیسی، خدا انسانیت را به‌خود گرفت و به تمامیت تجربه انسانی وارد شد. کلیسای انگلستان آموزش می‌دهد که این نه تنها یک عمل معجزه‌آسا از عشق بود، بلکه یک عمل ضروری نیز بود. با انسان شدن، عیسی می‌توانست به نمایندگی از بشریت در برابر خدا عمل کند و نمونه‌ای کامل از چگونگی زندگی مطابق با اراده خدا ارائه دهد.

این طبیعت دوگانه عیسی—به‌طور کامل خدا و به‌طور کامل انسان—برای درک نقش او در نجات بشر ضروری است. به‌عنوان یک انسان، عیسی وسوسه‌ها و رنج‌ها را تجربه کرد، اما بدون گناه باقی ماند. این امر او را واسطه‌ای کامل میان خدا و بشریت می‌سازد، زیرا او می‌تواند با ضعف‌های ما همدلی کند، اما در عین حال راهی برای رستگاری از آن‌ها ارائه می‌دهد. همان‌طور که رسول پولس در فیلیپیان ۲:۶-۷ می‌نویسد، «عیسی که به ذات خدا بود، برابری با خدا را غنیمت نشمرد؛ بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام گرفت و به‌شکل انسان درآمد.»

الهی‌دانان اغلب به این راز طبیعت عیسی به‌عنوان «اتحاد اقنومی» اشاره می‌کنند، که به معنای آن است که در یک شخص—عیسی مسیح—دو طبیعت، الهی و انسانی، کاملاً متحد هستند. این باور نه یک مفهوم نظری، بلکه یک واقعیت زیسته برای مسیحیان است و شکل‌دهنده فهم آن‌ها از زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی است. این بدان معناست که عیسی می‌توانست گناهان جهان را در انسانیت خود تحمل کند، در حالی که الوهیت او تضمین می‌کرد که قربانی او دارای ارزش بی‌نهایت است. در نتیجه، مسیحیان باور دارند که از طریق عیسی، همه انسان‌ها می‌توانند با خدا آشتی کنند و حیات ابدی را تجربه کنند.

کلیسای انگلستان این آموزه را به‌عنوان یکی از ارکان ایمان مسیحی حفظ می‌کند. تجسم، عمق محبت خدا نسبت به بشریت را آشکار می‌کند—اینکه او وارد شرایط انسانی شد تا ما را نجات دهد. برای مؤمنان، این درک از عیسی به‌عنوان به‌طور کامل الهی و به‌طور کامل انسانی، آرامش و امید به ارمغان می‌آورد، زیرا نشان می‌دهد که خدا از ما دور یا جدا نیست، بلکه در میان ما راه رفته است و از طریق عیسی همچنان ما را هدایت می‌کند.

این باور همچنین به سؤال دیرینه «چرا خدا رنج را اجازه می‌دهد؟» پاسخ می‌دهد. در عیسی، مسیحیان خدایی را می‌بینند که با ما رنج می‌کشد، که دردهای زندگی انسانی را تحمل کرد، و امیدی فراتر از رنج‌های این جهان را ارائه می‌دهد. انسانیت کامل عیسی به او امکان می‌دهد تا با مبارزات انسانی همدردی کند، در حالی که الوهیت کامل او به مؤمنان اطمینان از پیروزی نهایی خدا بر رنج، گناه و مرگ می‌دهد.

برای کسانی که از سنت‌های دینی دیگر، مانند اسلام، آمده‌اند، جایی که عیسی به‌عنوان یک پیامبر مورد احترام است اما به‌عنوان الهی دیده نمی‌شود، این باور به تجسم می‌تواند دشوار باشد. اما همین باور است که ایمان مسیحی را تعریف می‌کند—عیسی نه تنها یک پیام‌آور است، بلکه خود خدا است که در میان ما ساکن شد. این ماهیت منحصربه‌فرد عیسی، به‌عنوان به‌طور کامل خدا و به‌طور کامل انسان، او را به قلب پرستش مسیحی و منبع امید مسیحی تبدیل می‌کند.

عیسی در کتاب مقدس: بنیان‌های کتاب مقدس

باور به اینکه عیسی پسر خدا است به‌طور محکمی در کتاب مقدس، به‌ویژه در عهد جدید، ریشه دارد. در سراسر اناجیل و نوشته‌های رسولان، عیسی به‌عنوان پسر خدا توصیف می‌شود و ماهیت الهی او از طریق سخنان، اعمال و شهادت افرادی که در اطراف او بودند، آشکار می‌گردد. برای اعضای کلیسای انگلستان و مسیحیان سراسر جهان، کتاب مقدس به‌عنوان منبع نهایی اقتدار شناخته می‌شود و از طریق کتاب مقدس است که ما عیسی را هم به‌عنوان خدا و هم به‌عنوان انسان می‌شناسیم.

یکی از روشن‌ترین تأییدات پسر بودن الهی عیسی در زمان تعمید او رخ می‌دهد. در متی ۳:۱۷، زمانی که عیسی از آب‌های رود اردن بیرون می‌آید، صدایی از آسمان اعلام می‌کند: «این است پسر من که او را دوست می‌دارم؛ از او خشنودم.» این لحظه آغاز خدمت عمومی عیسی را نشان می‌دهد و هویت او به‌عنوان پسر خدا را که توسط خود خدای پدر تأیید شده است، اثبات می‌کند. به‌طور مشابه، در یوحنا ۱:۳۴، یحیی تعمید‌دهنده شهادت می‌دهد: «من دیده‌ام و شهادت می‌دهم که او برگزیده خدا است.» این اظهارات در ذهن مؤمنان تردیدی باقی نمی‌گذارد که عیسی واقعاً پسر خدا است.

علاوه بر این تأییدات مستقیم، خود عیسی نیز در مورد رابطه منحصربه‌فردش با خدا سخن می‌گوید. در یوحنا ۱۰:۳۰، او جسورانه بیان می‌کند: «من و پدر یکی هستیم.» این بیان قدرتمند در میان رهبران دینی زمان او جنجال برانگیخت، زیرا آن‌ها آن را به‌عنوان ادعایی به الوهیت تشخیص دادند. عیسی نه‌ تنها یکی بودن خود با خدا را اعلام کرد، بلکه معجزاتی انجام داد که قدرت الهی او را نشان می‌داد—شفای بیماران، زنده کردن مردگان و بخشیدن گناهان—اعمالی که طبق باور یهودیان تنها خدا می‌توانست آن‌ها را انجام دهد. این نشانه‌ها و شگفتی‌ها به ماهیت الهی او اشاره می‌کنند و تأیید می‌کنند که آنچه کلمات او اعلام می‌کنند حقیقت است: عیسی نه‌تنها یک معلم یا پیامبر، بلکه پسر خدا و شخص دوم تثلیث مقدس است.

اناجیل همچنین نشان می‌دهند که چگونه عیسی پیشگویی‌های عهد قدیم را تحقق بخشید، پیشگویی‌هایی که به آمدن مسیحی اشاره داشتند که مردم خدا را نجات خواهد داد. در آیاتی مانند اشعیا ۹:۶، به کودکی اشاره شده که «مشاور شگفت‌انگیز، خدای قدیر، پدر جاودانی، سرور سلامتی» نامیده خواهد شد. مسیحیان باور دارند که عیسی این پیشگویی و سایر پیشگویی‌ها مانند آنچه در مزامیر و نوشته‌های پیامبران یافت می‌شود را تحقق بخشید. انجیل متی به‌ویژه تأکید می‌کند که چگونه زندگی و خدمت عیسی با این پیشگویی‌های کهن همخوانی دارد و نشان می‌دهد که آمدن او از همان ابتدا بخشی از طرح الهی خدا بوده است.

کتاب مقدس عیسی را نه‌تنها به‌عنوان یک شخصیت تاریخی بلکه به‌عنوان کلمه ابدی خدا، که در آفرینش جهان با خدا بود، معرفی می‌کند. یوحنا ۱:۱-۳ با این اعلامیه عمیق آغاز می‌شود: «در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه خدا بود. او در ابتدا با خدا بود. همه چیز به‌وسیله او آفریده شد و هیچ‌چیز بدون او آفریده نشد.» این بخش نه‌تنها بر پیش‌ازوجود عیسی تأکید می‌کند بلکه به نقش فعال او در آفرینش نیز اشاره دارد و نشان می‌دهد که او واقعاً خدا است، نه موجودی آفریده‌شده، بلکه پسر ابدی که به‌طور کامل در ذات الهی سهیم است.

عهد جدید به تأکید بر هویت الهی عیسی از طریق شهادت شاگردان او ادامه می‌دهد. در متی ۱۶:۱۶، زمانی که عیسی از شاگردان خود می‌پرسد، «شما چه می‌گویید من که هستم؟» پطرس با اعلام مشهور خود پاسخ می‌دهد: «تو مسیح، پسر خدای زنده هستی.» این لحظه نقطه عطفی در اناجیل است، جایی که پیروان عیسی علناً پسر بودن الهی او را تأیید می‌کنند. اعتراف پطرس در کلیسا به‌عنوان لحظه‌ای از مکاشفه و ایمان جشن گرفته می‌شود، جایی که ماهیت حقیقی عیسی توسط نزدیک‌ترین افراد به او شناخته می‌شود.

بنیان کتاب مقدسی عیسی به‌عنوان پسر خدا نه‌تنها یک موضوع الهیاتی مهم است، بلکه منبع امید و قدرت برای مؤمنان نیز محسوب می‌شود. از طریق کتاب مقدس، مسیحیان با خدایی زنده و مهربان روبرو می‌شوند که در شخص عیسی مسیح در میان ما سکونت کرده است. پسر بودن الهی او به مؤمنان اطمینان می‌دهد که در مبارزات خود تنها نیستند؛ خود خدا وارد تاریخ بشری شده و از طریق پسرش نجات و حیات ابدی را ارائه کرده است.

برای کسانی که در حال بررسی مسیحیت هستند یا از زمینه‌های دینی مختلفی مانند اسلام آمده‌اند، جایی که عیسی به‌عنوان پیامبر مورد احترام است اما به‌عنوان الهی پذیرفته نمی‌شود، شهادت کتاب مقدس در مورد پسر بودن الهی عیسی ممکن است ناآشنا یا حتی چالش‌برانگیز باشد. بااین‌حال، برای مسیحیان، کتاب مقدس پیامی روشن و منسجم ارائه می‌دهد: عیسی پسر خدا، نجات‌دهنده موعود است و راهی است که از طریق او می‌توانیم خدای پدر را بشناسیم.

عیسی تاریخی و باور مسیحی

در حالی که ایمان مسیحی عمیقاً در الهیات و کتاب مقدس ریشه دارد، شخصیت عیسی همچنین جایگاه مهمی در تاریخ دارد. مسیحیان معتقدند که عیسی، پسر خدا، تنها یک شخصیت معنوی یا اسطوره‌ای نبود، بلکه یک شخص واقعی بود که در جهان باستان زندگی کرد، تعلیم داد و جان خود را از دست داد. شواهد تاریخی از زندگی عیسی از ادعای مسیحیان درباره الوهیت او پشتیبانی می‌کند و به درک عیسی به‌عنوان شخصی هم الهی و هم انسانی کمک می‌کند.

تاریخ‌نگاران، چه مسیحی و چه غیرمسیحی، به‌طور گسترده بر وجود عیسی ناصری توافق دارند. او در قرن اول میلادی در فلسطین متولد شد، در دوره اشغال رومیان زندگی کرد و در حدود سال ۳۰ میلادی به صلیب کشیده شد. گزارش‌های زندگی و مرگ عیسی نه‌تنها در عهد جدید یافت می‌شوند، بلکه توسط مورخان باستانی همچون یوسفوس و تاسیتوس نیز مورد اشاره قرار گرفته‌اند. یوسفوس، تاریخ‌نگار یهودی، در کتاب باستان‌شناسی یهود به عیسی اشاره می‌کند و او را به‌عنوان مردی حکیم توصیف کرده و به مصلوب شدن او تحت نظارت پونتیوس پیلاتوس اشاره می‌کند. تاسیتوس، مورخ رومی نیز در کتاب سالنامه‌ها از عیسی و مصلوب شدن او یاد می‌کند. این منابع غیرمسیحی، زمینه تاریخی ارزشمندی فراهم می‌کنند و تأیید می‌کنند که عیسی شخصیتی واقعی بود که زندگی‌اش تأثیری ماندگار بر جهان گذاشت.

در حالی که این سوابق تاریخی به‌طور مستقیم به الوهیت عیسی نمی‌پردازند، آن‌ها از باور مسیحیان حمایت می‌کنند که عیسی تنها یک شخصیت اسطوره‌ای نبود بلکه شخصی بود که در زمان خود شناخته شده بود. مسیحیان اولیه معتقد بودند که عیسی بیش از یک انسان یا پیامبر بود—آن‌ها باور داشتند که او پسر خدا است. این اعتقاد نه تنها از تعالیم او یا معجزاتی که انجام داد سرچشمه گرفت، بلکه از تجربه آن‌ها از رستاخیز او نیز ناشی شد. پس از مرگ عیسی، پیروانش ادعا کردند که او را دوباره زنده دیده‌اند، باوری که به ستون ایمان مسیحی تبدیل شد.

کلیسای اولیه، که در سال‌های پس از مرگ و رستاخیز عیسی شکل گرفت، بر این باور بنا شده بود که عیسی پسر رستاخیز یافته خدا است. رسولان، به‌ویژه پطرس و پولس، نقش‌های کلیدی در گسترش این پیام ایفا کردند، نه‌تنها در میان مردم یهود، بلکه همچنین به‌سوی جهان غیریهودی. در نامه‌های خود، پولس رسول بارها به واقعیت تاریخی عیسی اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که مرگ و رستاخیز عیسی رویدادهای واقعی بودند که معنای روحانی عمیقی داشتند. در اول قرنتیان ۱۵:۱۴، پولس می‌نویسد: «و اگر مسیح از مردگان برنخاسته باشد، موعظه ما بیهوده است و ایمان شما نیز بیهوده است.» این نشان می‌دهد که واقعیت تاریخی رستاخیز عیسی چقدر برای جامعه مسیحی اولیه و باور آن‌ها به او به‌عنوان پسر خدا حیاتی بود.

شواهد تاریخی از زندگی، مرگ و ظهور مسیحیت اولیه، ایمان مؤمنان امروزی را تقویت می‌کند. در حالی که ایمان به عیسی به‌عنوان پسر خدا فراتر از چیزی است که می‌توان با سوابق تاریخی اثبات کرد، وجود عیسی به‌عنوان شخصی واقعی در تاریخ به مؤمنان اطمینان می‌دهد که ایمانشان در واقعیت پایه‌گذاری شده است. این همچنین زمینه‌ای برای گفت‌وگو با کسانی فراهم می‌کند که ممکن است ادعاهای مسیحیان درباره عیسی را زیر سؤال ببرند، زیرا حقایق تاریخی از این ایده حمایت می‌کنند که عیسی شخصیتی مهم بود که زندگی و مرگش تأثیری پایدار بر تاریخ گذاشت.

برای کسانی که در حال بررسی مسیحیت هستند، به‌ویژه مسلمانانی که به عیسی به‌عنوان پیامبر احترام می‌گذارند اما او را به‌عنوان پسر خدا نمی‌پذیرند، فهم عیسی تاریخی می‌تواند گامی مهم در تعامل با باورهای مسیحی باشد. در اسلام، عیسی به‌عنوان پیامبری مهم و بزرگ شناخته می‌شود، اما نه به‌عنوان پسر خدا یا نجات‌دهنده بشریت. بااین‌حال، برای مسیحیان، عیسی تاریخی از عیسی الهی جدا نیست. زندگی، تعالیم، مرگ و رستاخیز او پایه ایمان و عبادت مسیحیان را تشکیل می‌دهد. ایمان به عیسی به‌عنوان پسر خدا تنها درباره آموزه‌های الهیاتی نیست؛ بلکه پاسخی است به یک رویداد تاریخی—رستاخیز—که مسیحیان باور دارند الوهیت عیسی را تأیید می‌کند و امید زندگی ابدی را به همه کسانی که از او پیروی می‌کنند، ارائه می‌دهد.

شواهد تاریخی از عیسی نقطه آغاز است، اما برای مسیحیان، ایمان به عیسی به‌عنوان پسر خدا فراتر از تاریخ است. این یک تجربه زیسته است، جایی که مؤمنان در زندگی خود با عیسی رستاخیز یافته روبرو می‌شوند، از طریق عبادت، دعا و جامعه. این ترکیب پایه‌گذاری در تاریخ و ایمان شخصی است که باور به عیسی به‌عنوان پسر خدا را هم متقاعدکننده و هم دگرگون‌کننده می‌کند.

عیسی در اسلام در مقابل مسیحیت: تفاوت‌های کلیدی

یکی از تفاوت‌های اساسی بین مسیحیت و اسلام در فهم آن‌ها از عیسی نهفته است. هر دو دین برای عیسی جایگاه ویژه‌ای قائل هستند، اما باورهای آن‌ها در مورد هویت و نقش او تفاوت‌های چشمگیری دارد. برای مسیحیان، عیسی پسر خدا است، به‌طور کامل الهی و به‌طور کامل انسانی، که مرگ و رستاخیز او در مرکز نجات قرار دارد. در مقابل، اسلام عیسی را به‌عنوان یک پیامبر بزرگ می‌پذیرد اما به‌طور قاطع الوهیت او یا اینکه او پسر خدا است را رد می‌کند. درک این تفاوت‌ها برای کسانی که در حال بررسی ایمان مسیحی هستند، به‌ویژه مسلمانانی که با دیدگاهی کاملاً متفاوت در مورد عیسی بزرگ شده‌اند، بسیار مهم است.

در اسلام، عیسی، یکی از بزرگ‌ترین پیامبران محسوب می‌شود اما الهی نیست. قرآن به تولد معجزه‌آسای عیسی از مریم باکره (سوره ۳:۴۵-۴۷) اشاره می‌کند و به نقش او به‌عنوان پیامبری که به مردم اسرائیل فرستاده شده بود، می‌پردازد. بااین‌حال، اسلام این ایده که عیسی پسر خدا است یا بخشی از تثلیث الهی را قاطعانه رد می‌کند. قرآن به‌صراحت بیان می‌کند: «او (الله) نزاییده و زاده نشده است» (سوره ۱۱۲:۳)، که به‌روشنی مفهوم مسیحی داشتن فرزند برای خدا را رد می‌کند. برای مسلمانان، خدا (الله) یکی و غیرقابل تقسیم است و نسبت دادن هرکسی، حتی عیسی، به الوهیت خدا به‌عنوان شرک یا بت‌پرستی در نظر گرفته می‌شود که یکی از بزرگ‌ترین گناهان در اسلام است.

تفاوت مهم دیگری در چگونگی نگاه هر دین به مرگ عیسی وجود دارد. در مسیحیت، مصلوب شدن عیسی در قلب ایمان قرار دارد. مسیحیان معتقدند که عیسی با میل خود برای نجات بشر بر روی صلیب قربانی شد و رستاخیز او سه روز بعد اثبات نهایی الوهیت او است. این عمل عشق و رستگاری سنگ‌بنای باور مسیحیان به عیسی به‌عنوان نجات‌دهنده است. همان‌طور که در عهد جدید آمده است: «زیرا خدا جهان را چنان دوست داشت که پسر یگانه خود را داد، تا هر که به او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد» (یوحنا ۳:۱۶).

در اسلام، بااین‌حال، باور بر این است که عیسی مصلوب نشد. قرآن می‌آموزد که عیسی نه کشته شد و نه به صلیب کشیده شد، بلکه توسط خدا به آسمان برده شد (سوره ۴:۱۵۷-۱۵۸). برخی از روایات اسلامی پیشنهاد می‌کنند که شخص دیگری به‌جای عیسی به صلیب کشیده شد و او خود نجات یافت. این انکار مصلوب شدن منجر به تفاوت اساسی در چگونگی درک نجات در اسلام و مسیحیت می‌شود. برای مسیحیان، مرگ و رستاخیز عیسی وسیله‌ای است که از طریق آن بشر با خدا آشتی می‌کند. در اسلام، نجات از طریق تسلیم به اراده خدا و پیروی از تعالیم پیامبران حاصل می‌شود، بدون نیاز به یک نجات‌دهنده الهی برای کفاره گناهان.

برای مسلمانانی که به مسیحیت روی می‌آورند یا از یک پیشینه اسلامی می‌آیند، این تفاوت‌ها در چگونگی نگاه به عیسی ممکن است چالش‌برانگیز باشد. اسلام عیسی را به‌عنوان یک پیامبر محترم می‌شناسد، اما او را تنها یک انسان می‌داند، در حالی که مسیحیت او را خدا مجسم، شخص دوم تثلیث می‌داند. این باور به الوهیت عیسی تنها یک نکته الهیاتی برای مسیحیان نیست؛ بلکه در قلب فهم آن‌ها از اینکه خدا کیست و چگونه با جهان تعامل دارد، قرار دارد. پسر بودن الهی عیسی آن چیزی است که به مسیحیان این امکان را می‌دهد تا به خدایی شخصی باور داشته باشند که وارد تاریخ بشری شده، همراه با آفریده‌هایش رنج کشیده و از طریق رستاخیز خود حیات جاودانی را ارائه می‌دهد.

در قلب این تفاوت، باور مسیحیان به تثلیث قرار دارد—فهم خدا به‌عنوان یک موجود در سه شخص: پدر، پسر و روح‌القدس. برای مسیحیان، عیسی یک الهه جدا از خدا نیست بلکه کاملاً با خدای پدر و روح‌القدس در یک رابطه الهی از محبت متحد است. این باور در اعتقادنامه نیقیه که در مراسم‌های کلیسای انگلستان خوانده می‌شود، بیان می‌شود: «ما به یک خداوند، عیسی مسیح، پسر یگانه خدا، ازلی و از پدر زاده‌شده… خدای حقیقی از خدای حقیقی ایمان داریم.» این بیان، الوهیت ابدی عیسی را تأیید می‌کند، باوری که اساساً با فهم اسلامی از ماهیت خدا متفاوت است.

این تفاوت‌ها ممکن است قابل‌توجه به نظر برسند، اما برای کسانی که به کاوش در مسیحیت می‌پردازند، به‌ویژه مسلمانان، مهم است که با قلب و ذهنی باز به آن‌ها نزدیک شوند. در حالی که اسلام و مسیحیت بسیاری از ارزش‌ها و احترام به عیسی را با هم به اشتراک دارند، دیدگاه‌های آن‌ها در مورد اینکه عیسی چه کسی است و چه کاری انجام داده، متفاوت است. برای مسیحیان، باور به عیسی به‌عنوان پسر خدا نه‌تنها یک مسئله دکترین است، بلکه یک تجربه زیسته از ایمان است. مسیحیان معتقدند که خدا از طریق عیسی محبت، بخشش و حیات جاودانی را به همه کسانی که به او ایمان دارند، ارائه می‌کند.

برای کسانی که به دنبال کاوش عمیق‌تر در ایمان مسیحی هستند، درک این تفاوت‌های کلیدی ضروری است. این دعوتی است به سفری برای شناختن عیسی نه‌تنها به‌عنوان پیامبر یا معلم، بلکه به‌عنوان پسر زنده خدا که برای ارائه نجات به جهان آمد. مسیحیان همه را دعوت می‌کنند تا عیسی رستاخیز یافته را شخصاً تجربه کنند، محبت و فیض او را احساس کنند و امیدی را که از ایمان به او به‌عنوان پسر خدا ناشی می‌شود، کشف کنند.

چرا باور به اینکه عیسی پسر خدا است برای مسیحیان اهمیت دارد

باور به اینکه عیسی پسر خدا است، نه‌تنها یک گزاره الهیاتی بلکه در قلب معنای مسیحی بودن قرار دارد. این باور هر جنبه‌ای از ایمان، عبادت و زندگی روزمره مؤمنان را شکل می‌دهد. کلیسای انگلستان، همانند همه شاخه‌های مسیحیت، آموزش می‌دهد که پسر بودن الهی عیسی کلید فهم رابطه خدا با بشریت و هدف وجود انسان است. اما چرا این باور برای مسیحیان این‌قدر اهمیت دارد؟

اول و مهم‌تر از همه، باور به اینکه عیسی پسر خدا است، به معنای اذعان به این است که از طریق او، بشریت راهی برای آشتی با خدا یافته است. مسیحیان معتقدند که گناه ما را از خدا جدا می‌کند، اما عیسی، با مرگ و رستاخیز خود، بر این جدایی غلبه کرد و امکان رابطه‌ای شخصی با خدا را برای انسان‌ها فراهم ساخت. به‌عنوان پسر خدا، عیسی به‌طور منحصربه‌فردی واجد شرایط ارائه این نجات است، زیرا او به‌طور کامل خدا و به‌طور کامل انسان است. ماهیت الهی او به او قدرت بخشش گناهان می‌دهد و تجربه انسانی او به او این امکان را می‌دهد که رنج‌ها و مبارزات انسان‌ها را درک کند و با آن‌ها همدردی کند.

برای مسیحیان، این باور عمیقاً شخصی است. به این معنا است که خدا دور یا جدا از جهان نیست بلکه در شخص عیسی مسیح وارد تجربه انسانی شده است. این حقیقت که خدا انسان شد و در میان ما به‌عنوان عیسی زندگی کرد، بیانگر محبت عظیم خدا نسبت به بشریت است. همان‌طور که در یوحنا ۳:۱۶ آمده است: «زیرا خدا جهان را چنان دوست داشت که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.» این وعده حیات جاودانی در قلب امید مسیحی قرار دارد. این امید به مؤمنان اطمینان می‌دهد که بدون توجه به آنچه در این زندگی با آن روبرو می‌شوند—خواه رنج، تردید یا از دست دادن—محبت خدا بزرگ‌تر است و حیات جاودانی با او در انتظار کسانی است که به عیسی ایمان دارند.

در کلیسای انگلستان، آموزه‌ها و مراسم‌های عبادی به‌طور منظم به مؤمنان اهمیت پسر بودن الهی عیسی را یادآوری می‌کند. در طول مراسم عشای ربانی، برای مثال، مسیحیان در مورد قربانی عیسی تأمل می‌کنند و به یاد می‌آورند که از طریق مرگ و رستاخیز او است که نجات به آن‌ها عرضه می‌شود. کلمات اعتقادنامه نیقیه که در مراسم‌های عبادی تکرار می‌شود، این باور را تأیید می‌کند: «ما به یک خداوند، عیسی مسیح، پسر یگانه خدا… برای ما و برای نجات ما از آسمان نزول کرد.» این تأکید می‌کند که مسیحیان عیسی را نه تنها به‌عنوان یک شخصیت تاریخی یا معلم اخلاق، بلکه به‌عنوان پسر خدا می‌بینند که نقش منحصربه‌فردی در نجات جهان ایفا می‌کند.

باور به عیسی به‌عنوان پسر خدا همچنین نحوه نگاه مسیحیان به رابطه خود با خدا را شکل می‌دهد. این باور تأکید می‌کند که این رابطه بر اساس تلاش‌های انسانی برای رسیدن به خدا نیست، بلکه بر ابتکار خدا برای رسیدن به بشریت استوار است. از طریق عیسی، مسیحیان معتقدند که خدا فاصله میان الهی و انسانی را از بین برده است. به همین دلیل است که دعا، عبادت و ایمان حول عیسی می‌چرخند—زیرا مسیحیان ایمان دارند که از طریق او، آن‌ها به‌طور مستقیم به خدای پدر دسترسی دارند. همان‌طور که خود عیسی در یوحنا ۱۴:۶ می‌گوید: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچ‌کس نزد پدر نمی‌آید جز از طریق من.» برای مؤمنان، این بیان تأکید می‌کند که عیسی واسطه نهایی است، کسی که خدا را برای بشر آشکار می‌کند و انسان‌ها را به رابطه‌ای با خدا می‌آورد.

علاوه بر این، باور به اینکه عیسی پسر خدا است بر نحوه زندگی مسیحیان تأثیر می‌گذارد. این باور آن‌ها را فرا می‌خواند تا از عیسی پیروی کنند و ارزش‌هایی را که او آموزش داده است—محبت، بخشش، شفقت و فروتنی—در زندگی خود عملی کنند. ازآنجاکه مسیحیان باور دارند که عیسی خدا در قالب انسان است، تعالیم او دارای اقتدار الهی است. این تعالیم نه‌تنها نصایح خوب، بلکه راهنمایی برای چگونگی زندگی مطابق با اراده خدا هستند. به همین دلیل است که زندگی و تعالیم عیسی در مرکز اخلاق و معنویت مسیحی قرار دارند. مؤمنان تلاش می‌کنند تا در اعمال روزمره خود از عیسی تقلید کنند، با دانستن اینکه هدف نهایی آن‌ها این است که با او در حیات جاودانی متحد شوند.

در نهایت، باور به اینکه عیسی پسر خدا است اهمیت دارد زیرا نحوه درک مسیحیان از ماهیت خدا را شکل می‌دهد. از طریق عیسی، مسیحیان معتقدند که قلب خدا را می‌بینند—خدایی که محبت و بخشش است و حاضر است همه چیز را برای نجات بشریت فدا کند. آشکار شدن خدا به‌عنوان پدر، پسر و روح‌القدس—آنچه مسیحیان آن را تثلیث می‌نامند—نشان می‌دهد که ماهیت خدا ارتباطی است. این باور رویکرد مسیحیان به خدا را دگرگون می‌کند، نه به‌عنوان فرمانروایی دور بلکه به‌عنوان پدری مهربان که مشتاق برقراری رابطه‌ای با آفریده‌های خود است.

برای مسیحیان، به‌ویژه در کلیسای انگلستان، باور به اینکه عیسی پسر خدا است تنها یک مسئله دکترین نیست—بلکه حقیقتی دگرگون‌کننده است که امید، هدف و جهت را در این زندگی و زندگی بعدی ارائه می‌دهد. این باوری است که به‌طور مستقیم به قلب معنای انسان بودن، محبت خدا و زندگی در ارتباط با او سخن می‌گوید.

پاسخ به سوالات و سوء تفاهم‌های رایج

برای کسانی که در حال بررسی مسیحیت هستند یا از زمینه‌های مذهبی یا غیرمذهبی مختلفی آمده‌اند، باور به اینکه عیسی پسر خدا است می‌تواند سوالات بسیاری را برانگیزد و حتی به سردرگمی منجر شود. چگونه خدا می‌تواند پسری داشته باشد؟ آیا عیسی از خدا جدا است یا بخشی از او؟ چگونه باور به ماهیت الهی عیسی با ایده یکتاپرستی همخوانی دارد؟ این‌ها سوالات مهم و رایجی هستند و ارائه پاسخ‌های روشن و متفکرانه برای هر دو گروه مؤمنان و جویندگان بسیار ضروری است.

1. چگونه خدا می‌تواند پسری داشته باشد؟

این سوال اغلب از سوء تفاهمی ناشی می‌شود که مسیحیان از “پسر خدا” چه منظوری دارند. در مفاهیم انسانی، پسر به رابطه‌ای زیستی اشاره دارد که در آن پدر و پسر افراد جداگانه‌ای هستند. اما وقتی مسیحیان می‌گویند که عیسی پسر خدا است، آن‌ها به یک رابطه فیزیکی اشاره نمی‌کنند. بلکه این عنوان بیانگر رابطه یکتا و ابدی بین عیسی و خدای پدر است. مسیحیان معتقدند که عیسی مولود و نه مخلوق است، به این معنا که او مانند دیگر موجودات خلق نشده بلکه همیشه با خدا وجود داشته است. به همین دلیل است که انجیل یوحنا با این جمله آغاز می‌شود: «در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه خدا بود» (یوحنا ۱:۱). عیسی، به‌عنوان پسر، همان ذات الهی را با پدر به اشتراک می‌گذارد و این او را کاملاً خدا می‌سازد.

2. آیا عیسی از خدا جدا است یا بخشی از او؟

این سوال به آموزه مسیحی تثلیث مربوط می‌شود که تعلیم می‌دهد یک خدا در سه شخص وجود دارد: پدر، پسر و روح‌القدس. این مفهوم ممکن است دشوار به نظر برسد، اما در مرکز ایمان مسیحی قرار دارد. پدر، پسر و روح‌القدس خدایان جداگانه نیستند بلکه یک خدا هستند که ذات الهی یکسانی را به اشتراک می‌گذارند. آن‌ها در شخصیت‌هایشان متمایز هستند اما در ذات و اراده یکی هستند. همان‌طور که خود عیسی در یوحنا ۱۰:۳۰ گفت: «من و پدر یکی هستیم.» این به این معنا است که عیسی یک موجود کم‌اهمیت‌تر یا جدا از خدا نیست بلکه کاملاً با او متحد است. تثلیث نشان می‌دهد که ذات خدا ارتباطی است—پدر، پسر و روح‌القدس در رابطه‌ای کامل از محبت وجود دارند و از طریق عیسی، انسان‌ها به این رابطه دعوت می‌شوند.

3. چگونه عیسی می‌تواند هم کاملاً خدا و هم کاملاً انسان باشد؟

این یکی از عمیق‌ترین اسرار ایمان مسیحی است. باور به اینکه عیسی هم به‌طور کامل خدا و هم به‌طور کامل انسان است به‌عنوان آموزه تجسم شناخته می‌شود. مسیحیان معتقدند که خدا در شخص عیسی انسان شد و وارد جهان شد تا بشریت را نجات دهد. این بدان معنا نیست که عیسی وقتی انسان شد، دیگر خدا نبود یا نسخه‌ای کم‌تر از خدا بود. بلکه عیسی کاملاً ماهیت الهی خود را حفظ کرد در حالی که ماهیت انسانی را نیز پذیرفت. این به او این امکان را داد که به‌عنوان یک انسان واقعی زندگی کند، گرسنگی، درد، شادی و حتی مرگ را تجربه کند، در حالی که همچنان الوهیت خود را حفظ می‌کرد. همان‌طور که در فیلیپیان ۲:۶-۷ آمده است: «او که در ذات خدا بود… خود را خالی کرد و ذات غلام گرفت و به‌شکل انسان درآمد.»

4. چگونه باور به الوهیت عیسی با یکتاپرستی همخوانی دارد؟

هم مسیحیت و هم اسلام بر یکتایی خدا تأکید دارند، اما مفهوم تثلیث ممکن است برای کسانی که با الهیات مسیحی آشنایی ندارند، متناقض به‌نظر برسد. بااین‌حال، مسیحیان به‌شدت به یکتاپرستی باور دارند—فقط یک خدا وجود دارد. آموزه تثلیث به این معنا نیست که سه خدا وجود دارد، بلکه یک خدای حقیقی در سه شخص وجود دارد: پدر، پسر و روح‌القدس. این به معنای چندگانه‌پرستی نیست بلکه آشکارسازی پیچیدگی و غنای ذات خدا است. مسیحیان باور دارند که یگانگی خدا از طریق رابطه ابدی بین پدر، پسر و روح‌القدس بیان می‌شود. بنابراین، الوهیت عیسی باور به یکتاپرستی را به چالش نمی‌کشد، بلکه درک از ماهیت خدا را به‌عنوان ارتباطی و بخشنده تعمیق می‌بخشد.

5. چرا عیسی باید برای گناهان بشر بمیرد؟

یکی از باورهای اصلی مسیحیت این است که مرگ عیسی بر روی صلیب یک عمل ضروری از محبت برای نجات بشر از گناه بود. گناه، در تعالیم مسیحی، انسان را از خدا جدا می‌کند و هیچ میزان تلاش انسانی نمی‌تواند این فاصله را پر کند. عیسی، به‌عنوان پسر خدا، تنها کسی بود که می‌توانست بشریت را با خدا آشتی دهد. مرگ او نه‌تنها نتیجه بی‌رحمی انسان‌ها بود بلکه بخشی از طرح خدا برای نجات بود. با مرگ بر روی صلیب، عیسی گناهان جهان را به‌عهده گرفت و خود را به‌عنوان قربانی کامل ارائه کرد. رستاخیز او سه روز بعد به‌عنوان پیروزی نهایی بر گناه و مرگ تلقی می‌شود و به همه کسانی که به او ایمان دارند امید زندگی ابدی را می‌دهد. همان‌طور که در رومیان ۶:۲۳ آمده است: «زیرا مزد گناه مرگ است، اما هدیه خدا حیات جاودانی در مسیح عیسی خداوند ما است.»

6. چگونه مسیحیان عیسی را عبادت می‌کنند و همچنان به یک خدا باور دارند؟

برای مسیحیان، عبادت عیسی با یکتاپرستی در تضاد نیست زیرا عیسی کاملاً خدا است. به‌عنوان بخشی از تثلیث، عیسی در کنار پدر و روح‌القدس عبادت می‌شود. مسیحیان عیسی را به‌عنوان یک الهه جدا نمی‌بینند بلکه به‌عنوان خدای مجسم، شایسته همان عبادت و احترامی که به خدا پدر داده می‌شود، می‌دانند. وقتی مسیحیان به عیسی دعا می‌کنند یا او را عبادت می‌کنند، آن‌ها عبادت خود را میان چندین خدا تقسیم نمی‌کنند بلکه به کمال حضور خدا در عیسی اذعان می‌کنند. باور به عیسی به‌عنوان خدا توسط کتاب مقدس پشتیبانی می‌شود، جایی که خود عیسی عبادت را می‌پذیرد و ادعاهایی می‌کند که فقط خدا می‌تواند انجام دهد، مانند بخشیدن گناهان (مرقس ۲:۵) و اعطای حیات جاودانی (یوحنا ۱۰:۲۸).

نتیجه‌گیری: پذیرش عیسی به‌عنوان پسر خدا

باور به اینکه عیسی پسر خدا است در قلب ایمان مسیحی قرار دارد. برای اعضای کلیسای انگلستان و همچنین مسیحیان در سراسر جهان، این باور نه تنها یک مسئله دکترین بلکه یک واقعیت زیسته است که رابطه آن‌ها با خدا و دیدگاه آن‌ها نسبت به جهان را شکل می‌دهد. عیسی، به‌طور کامل الهی و به‌طور کامل انسانی، به‌عنوان پل میان خدا و بشریت قرار دارد و آشتی، امید و حیات جاودانی را به همه کسانی که به او ایمان دارند، عرضه می‌کند.

در طول این بررسی، دیدیم که باور به عیسی به‌عنوان پسر خدا عمیقاً در کتاب مقدس، تاریخ و تجربه زیسته مسیحیان در طول اعصار ریشه دارد. از ماهیت الهی او که در اناجیل آشکار شده تا تأملات الهیاتی عمیق کلیسای اولیه، هویت عیسی به‌عنوان پسر خدا چیزی است که به مسیحیان امکان می‌دهد به قدرت او برای نجات و دگرگونی زندگی‌ها اعتماد کنند. کلیسای انگلستان، از طریق اعتقادنامه‌ها و تعالیم خود، همچنان این حقیقت را تأیید می‌کند و از مؤمنان دعوت می‌کند تا در عبادات و زندگی روزمره خود با مسیح رستاخیز یافته روبرو شوند.

برای کسانی که از زمینه‌های دینی دیگر مانند اسلام می‌آیند یا کسانی که برای اولین بار به کاوش در مسیحیت می‌پردازند، ایده عیسی به‌عنوان پسر خدا ممکن است دشوار باشد. بااین‌حال، در قلب مسیحیت پیام این است که خدا جهان را چنان دوست داشت که پسر یگانه خود را فرستاد تا نجات را به همه عرضه کند. پسر بودن الهی عیسی مانعی برای درک خدا نیست، بلکه پنجره‌ای به محبت و رحمت بی‌نهایت او است.

در نهایت، پذیرش عیسی به‌عنوان پسر خدا دعوتی است به ایمان و رابطه. این دعوتی است برای شناخت شخصی خدا، تجربه فیض او و پیروی از نمونه عیسی در زندگی‌ای که با محبت، شفقت و حقیقت همراه است. چه شما یک مؤمن قدیمی باشید، چه کسی که به دنبال معنای عمیق‌تر است و چه فردی با پیشینه‌ای مذهبی متفاوت که به مسیحیت علاقه دارد، عیسی در مرکز قرار دارد و به همه کسانی که به سوی او می‌آیند امید، صلح و وعده حیات جاودانی را ارائه می‌دهد.

گام بعدی

اگر این بررسی درباره عیسی به‌عنوان پسر خدا با شما همخوانی داشته یا حتی سؤالاتی برایتان مطرح کرده است، شما را تشویق می‌کنم که قدم بعدی را در سفر روحانی خود بردارید. چه مؤمنی باشید که به دنبال تعمیق ایمان خود است و چه فردی که به مسیحیت علاقه‌مند است، در نظر داشته باشید که این راه‌ها می‌تواند شما را به مرحله بعدی هدایت کند:

  • تأمل در دعا: زمانی را برای دعا اختصاص دهید و از خدا بخواهید که حقیقت بیشتری از خود به شما نشان دهد. قلب خود را برای تجربه‌ای شخصی و دگرگون‌کننده از عیسی باز کنید.
  • شرکت در مراسم کلیسا: در یکی از مراسم‌های کلیسای انگلستان یا هر کلیسای مسیحی نزدیک به خود شرکت کنید. عبادت را تجربه کنید، به تعالیم گوش فرا دهید و با جامعه‌ای از مؤمنان که در ایمان به عیسی به‌عنوان پسر خدا شریک هستند، ارتباط برقرار کنید.
  • مطالعه کتاب مقدس: عمیق‌تر به کتاب مقدس نگاه کنید، به‌ویژه اناجیل (متی، مرقس، لوقا و یوحنا) که داستان زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی را بیان می‌کنند. خودتان به بررسی این باور بپردازید و ببینید چگونه این داستان با شما به‌صورت شخصی سخن می‌گوید.
  • گفت‌وگو را جستجو کنید: اگر سؤالی دارید یا می‌خواهید بیشتر بدانید، از تماس با یک کشیش محلی، شبان یا دوست مسیحی دریغ نکنید. ایمان از طریق گفت‌وگو رشد می‌کند و هیچ سؤالی کوچک یا دشوار نیست که پرسیده نشود.
  • در دوره‌های آلفا یا مسیحی شرکت کنید: در نظر داشته باشید که به یک دوره آلفا یا برنامه مشابه که اصول اولیه مسیحیت را در فضایی دوستانه و باز بررسی می‌کند، بپیوندید. این دوره‌ها راهی عالی برای پرسیدن سؤالات و کاوش در ایمان با سرعت خودتان است.

به یاد داشته باشید که سفر ایمان سفری تنهایی نیست. عیسی شما را دعوت می‌کند تا با او همراه شوید و کلیسا آماده است تا از شما حمایت و راهنمایی کند. چه در حال برداشتن اولین قدم‌ها باشید یا در جستجوی فهم عمیق‌تر، محبت خدا از طریق عیسی همیشه برای کسانی که آن را جستجو می‌کنند، در دسترس است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *