مسیحیت، بزرگترین دین جهان، شامل طیف گستردهای از فرقهها با اعتقادات، آداب و رسوم، و سنتهای منحصر به فرد است. این تنوع ریشه در توسعه اولیه کلیسا، انشعابات تاریخی و جنبشهای مختلف برای اصلاح یا بازسازی دارد. برای درک این فرقهها باید به منشأ تاریخی، تفاوتهای الهیاتی و زمینههای فرهنگی آنها پرداخت.
داستان مسیحیت با زندگی و تعالیم عیسی مسیح در قرن اول میلادی آغاز میشود و از آن زمان تاکنون به دینی با میلیاردها پیرو در سراسر جهان تبدیل شده است. در طول قرنها، شاخههای مختلفی بر اثر مباحثات الهیاتی، تأثیرات فرهنگی و رویدادهای تاریخی شکل گرفتهاند. این مقاله شما را با فرقههای اصلی مسیحیت آشنا میکند: کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی، پروتستانتیسم و جنبشهای بازسازی، و به بررسی پیشینه تاریخی، باورهای اساسی و آیینهای متمایز آنها میپردازد.
کلیسای مسیحی اولیه و توسعه آن
عصر رسولان و گسترش مسیحیت
مسیحیت بهعنوان یک فرقه یهودی در قرن اول میلادی و بر اساس تعالیم عیسی مسیح شکل گرفت. عصر رسولان، از حدود ۳۰ میلادی تا ۱۰۰ میلادی، با تلاشهای شاگردان عیسی، بهویژه رسولان پطرس و پولس، برای گسترش تعالیم او شناخته میشود. در ابتدا، مرکز مسیحیت در اورشلیم بود، اما بهسرعت به مناطقی مانند آسیای صغیر، یونان و روم گسترش یافت.
رسولان نقش مهمی در تأسیس جوامع مسیحی در شهرهای بزرگ ایفا کردند، از جمله:
- اورشلیم: اولین مرکز، جایی که پیروان اولیه عیسی بهطور منظم، بهویژه در معبد، گرد هم میآمدند. این شهر مرکز اولین شورای کلیسایی (شورای اورشلیم) در حدود ۵۰ میلادی بود که به اختلافات در مورد شرایط پیوستن غیر یهودیان به مسیحیت پرداخت.
- انطاکیه: یکی از نخستین جوامعی که اصطلاح «مسیحی» برای توصیف پیروان عیسی در آن بهکار رفت. این شهر نقطه شروع سفرهای تبلیغاتی پولس بود.
- روم: بهسرعت به دلیل موقعیت آن بهعنوان پایتخت امپراتوری روم اهمیت یافت. سنت شهادت پطرس و پولس در این شهر جایگاه آن را در تاریخ مسیحیت ارتقا داد.
- اسکندریه: شهر دیگری با تأثیرگذاری فراوان که به ترکیب فرهنگ هلنیستی با اندیشه مسیحی معروف بود و نقش مهمی در بحثهای الهیاتی اولیه ایفا کرد.
مباحث الهیاتی کلیدی و شوراها
با گسترش مسیحیت، اختلافات بر سر اصول عقیدتی و الهیاتی پدید آمد. مسائل کلیدی شامل موارد زیر بود:
ماهیت مسیح
بحثهای اولیه در مورد این بود که آیا عیسی بهطور کامل الهی، کاملاً انسانی، یا ترکیبی منحصربهفرد از هر دو بود. شورای نیقیه در ۳۲۵ میلادی نقش محوری داشت؛ این شورا آریانیسم (که مدعی بود عیسی یک مخلوق است) را محکوم کرد و باور به الوهیت مسیح را تأیید کرد، و پایهای برای آموزه تثلیث بنا نهاد.
آموزه تثلیث
مفهوم تثلیث – یک خدا در سه شخص: پدر، پسر و روحالقدس – بهسرعت حلوفصل نشد. اختلافات الهیاتی در مورد چگونگی درک این رابطه ادامه یافت و به شوراهای دیگری مانند شورای قسطنطنیه در ۳۸۱ میلادی انجامید که برای توضیح الوهیت روحالقدس، اعتقادنامه نیقیه را گسترش داد.
گناه اولیه و نجات
تفاسیر مختلفی در مورد ذات گناهکار انسان و نحوه دستیابی به نجات مطرح شد. این بحث زمینهساز تقسیمات آینده، بهویژه در دوران اصلاحات پروتستانی، شد.
تأسیس مراکز اصلی مسیحی
گسترش مسیحیت منجر به ظهور مراکز برجستهای از نفوذ الهیاتی و کلیسایی شد. این شهرهای مهم به دلایل مختلف اهمیت داشتند:
روم
اسقف روم بهتدریج به یک شخصیت محوری تبدیل شد و از سوی بسیاری بهعنوان جانشین پطرس شناخته میشد. ادعای نخستین بودن پطرس (که عیسی نقش ویژهای به او داده بود) به استقرار اقتدار پاپ در مسیحیت غربی کمک کرد.
قسطنطنیه
بهعنوان پایتخت امپراتوری روم شرقی، قسطنطنیه به مرکز حیاتی مسیحیت تبدیل شد. پاتریارک اکومنی قسطنطنیه بهعنوان «اول در میان برابرها» در سنت ارتدکس شرقی شناخته میشد.
انطاکیه و اسکندریه
این شهرها برای توسعه اولیه اندیشه مسیحی بسیار مهم بودند. انطاکیه بهخاطر تأکید بر تفسیر لفظی کتاب مقدس معروف بود، در حالی که اسکندریه به تفسیرهای تمثیلی گرایش داشت و به مرکز مطالعات مسیحی اولیه تبدیل شد.
تفاوتهای منطقهای در الهیات و حکومت کلیسا بذر اختلافات آینده را کاشت. اختلافات بر سر اقتدار، بهویژه بین روم و قسطنطنیه، در نهایت به انشقاق بزرگ ۱۰۵۴ انجامید که مسیحیت را به شاخههای غربی (کاتولیک رومی) و شرقی (ارتدکس) تقسیم کرد.
آزار و قانونی شدن مسیحیت
آزارهای اولیه
مسیحیان در امپراتوری روم بهدلیل خودداری از پرستش خدایان رومی که بهعنوان تهدیدی برای نظم اجتماعی تلقی میشد، تحت آزار و اذیت قرار گرفتند. داستانهای شهادت، مانند داستانهای سنت استفان و رسولان، در سنت مسیحی اهمیت یافتند.
فرمان میلان (۳۱۳ میلادی)
این فرمان که توسط امپراتور کنستانتین صادر شد، آزادی مذهبی را به مسیحیان اعطا کرد و وضعیت این دین را بهطور قابل توجهی تغییر داد. حمایتهای بعدی کنستانتین باعث شد که تا پایان قرن چهارم، مسیحیت به دین غالب امپراتوری روم تبدیل شود.
شاخههای اصلی مسیحیت
توسعه مسیحیت در طول دو هزار سال منجر به شکلگیری چهار شاخه اصلی شده است که هر یک بازتابدهنده تفاسیر الهیاتی، آداب و رسوم و مسیرهای تاریخی متفاوتی هستند: کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی، پروتستانتیسم و جنبش بازسازی. این شاخهها بهعنوان پاسخهایی به منازعات الهیاتی، تنوع فرهنگی و رویدادهای تاریخی که هویتهای منحصربهفرد آنها را شکل دادهاند، پدیدار شدهاند.
مرور کلی تقسیمات اصلی
تقسیمات مسیحیت به دلیل ترکیبی از رویدادهای تاریخی و منازعات الهیاتی تثبیت شدند:
کاتولیک رومی
کاتولیک رومی ریشههای خود را به جامعه رسولی میرساند و پاپ را بهعنوان جانشین سنت پطرس میشناسد. این کلیسا پس از یک سری انشعابات، بهویژه انشقاق بزرگ ۱۰۵۴ که جدایی بین غرب لاتین و شرق یونانی را رسمی کرد، بهعنوان یک نهاد متمایز ظاهر شد. شورای ترنت (۱۵۴۵-۱۵۶۳) دکترین کاتولیکی را در دوره ضد اصلاحات بیشتر تعریف کرد و به انتقادات پروتستان پاسخ داد و تعالیم مربوط به نجات، آیینها و اقتدار کلیسا را روشن ساخت.
ارتدکس شرقی
هویت ارتدکس شرقی توسط تداوم سنتهای مسیحی باستان و اقتدار هفت شورای جهانی که بین قرنهای چهارم و هشتم برگزار شدند، شکل گرفته است. انشقاق بزرگ ۱۰۵۴ بین کلیساهای شرق (بیزانس) و غرب (روم) به دلیل اختلافات طولانیمدت، از جمله تفاوتهای الهیاتی (مانند عبارت “فیلیوکوه” در اعتقادنامه نیقیه) و مسائل مربوط به حوزه قضایی کلیسایی، بهویژه ادعای پاپ مبنی بر اقتدار جهانی، رخ داد.
پروتستانتیسم
اصلاحات پروتستانی در قرن شانزدهم به رهبری افرادی مانند مارتین لوتر، ژان کالون و هولدریخ تسوینگلی تلاش کرد فسادهای درکشده در کلیسای کاتولیک را اصلاح کند. این جنبش بهسرعت به فرقههای متعددی تبدیل شد که هر یک تفسیرهای خود را از اصول اصلی مانند عشاء ربانی، نجات و حکمرانی کلیسا ارائه دادند. اصلاحات باعث تغییرات عمده الهیاتی شد، از جمله تأکید بر “سولا اسکریپتورا” (فقط کتاب مقدس) و “سولا فیده” (فقط ایمان).
جنبش بازسازی
گروههای بازسازیطلب که در طول جنبشهای احیایی قرن نوزدهم پدیدار شدند، به دنبال بازگرداندن آداب و اعتقادات اولیه مسیحیت بودند. آنها سعی داشتند توسعههای دکترینال پس از عصر رسولی را حذف کنند و اغلب اعتقادات رسمی و برچسبهای فرقهای را رد کرده و بهجای آن به تعالیم عهد جدید بازگشتند. این جنبش گروههایی مانند کلیساهای مسیح، شاهدان یهوه و قدیسان آخرالزمان را پدید آورد.
تفاوتها در دکترین، اقتدار و آداب
چهار شاخه رویکردهای متفاوتی در تفسیر کتاب مقدس، اجرای آیینها و درک اقتدار کلیسا دارند:
کاتولیک رومی
- دکترین: تعالیم کاتولیکی بر اساس ترکیبی از کتاب مقدس، سنت مقدس و مجمع کلیسایی است. دکترینهای اساسی شامل هفت آیین، تولد بیگناه و تبدیل نان و شراب به بدن و خون واقعی مسیح در عشاء ربانی است. کاتولیکها معتقدند که از طریق آیینها، مؤمنان فیض تقدیسی لازم برای نجات را دریافت میکنند.
- اقتدار: پاپ دارای اقتدار روحانی مطلق است و در مسائل ایمان و اخلاق، زمانی که از جایگاه “اگز کاتدرا” صحبت میکند، معصوم تلقی میشود. ساختار سلسله مراتبی کلیسا که شامل کاردینالها، اسقفها و کشیشان است، ثبات دکترینال را تضمین میکند و کلیسای جهانی را اداره میکند.
- آداب: مراسم عشاء ربانی بهعنوان عمل مرکزی عبادت شناخته میشود، جایی که نان و شراب بهعنوان بدن و خون واقعی مسیح جشن گرفته میشود. آداب عبادی مانند دعا با تسبیح، احترام به قدیسان و رعایت روزهای مقدس بخشهای جداییناپذیر از زندگی روحانی کاتولیکی هستند.
ارتدکس شرقی
- دکترین: الهیات ارتدکس بر «تهوسیس»، فرآیند یکی شدن با خدا از طریق رشد روحانی، تأکید دارد. ارتدکس با کاتولیک در شناسایی هفت آیین مشترک است، اما درک متفاوتی از گناه اولیه و برزخ دارد. کلیسای ارتدکس هیچ مفهوم توسعهیافتهای از برزخ را نمیپذیرد و تصفیه پس از مرگ را بیشتر یکپارچه با تجربه نجات میداند.
- اقتدار: کلیسای ارتدکس بهطور غیرمتمرکز عمل میکند و کلیساهای مستقل (اتوکفال) تحت هدایت اسقفها و پاتریارکها فعالیت میکنند. پاتریارک اکومنی قسطنطنیه از اولویت احترام برخوردار است اما اقتداری بر سایر پاتریارکها ندارد.
- آداب: عبادت در کلیسای ارتدکس حول محور «لِتورژی الهی» میچرخد و شامل استفاده از شمایل، بخور و سرود است. روزهداری بهشدت رعایت میشود و دورههای روزهداری متعدد در طول سال عبادی وجود دارد، مانند «روزه بزرگ». شمایلها بهعنوان نمایندگان مقدس قدیسان و صحنههای کتاب مقدس مورد احترام هستند و در کلیسا و خانه برای دعا و مدیتیشن استفاده میشوند.
پروتستانتیسم
- دکترین: فرقههای پروتستانی در باورهای دکترینال تفاوتهای گستردهای دارند. با این حال، موضوعات مشترک شامل توجیه از طریق ایمان و کافی بودن کتاب مقدس برای هدایت ایمان و عمل است. برخلاف کاتولیک و ارتدکس، بسیاری از کلیساهای پروتستان تنها دو آیین (تعمید و عشاء ربانی) را بهعنوان آیینهای مقدس تعیینشده توسط مسیح میشناسند.
- اقتدار: پروتستانتیسم عموماً حکمرانی سلسلهمراتبی موجود در کاتولیک و ارتدکس را رد میکند. اقتدار اغلب بهصورت محلی اعمال میشود و ساختارهای حکومتی از مدلهای جماعتمحور (جایی که هر جماعت مستقل است) تا سیستمهای مشورتی (جایی که بزرگان در سطوح مختلف حکومت میکنند) متغیر است.
- آداب: سبکهای عبادت در میان فرقههای پروتستانی بهطور قابلتوجهی متفاوت است. در حالی که برخی مانند انگلیکانیها و لوتریها به خدمات عبادی آیینی پایبند هستند، دیگران مانند باپتیستها و پنتاکاستیها عبادات سادهتری را که بر موعظه و قرائت کتاب مقدس متمرکز است، ترجیح میدهند. شاخههای انجیلی بر تجربههای شخصی ایمان و ایمان فعال تأکید دارند.
جنبش بازسازی
- دکترین: گروههای بازسازیطلب به تفسیری لفظی از کتاب مقدس اولویت میدهند و به دنبال بازآفرینی شیوههای کلیسای عهد جدید هستند. برخی جنبشها مانند کلیساهای مسیح بهطور دقیق به فرمانهای کتاب مقدس پایبند هستند و شیوههای غیر کتابی مانند استفاده از موسیقی آلات در عبادت را کنار میگذارند.
- اقتدار: بسیاری از گروههای بازسازیطلب مدل حکومتی جماعتمحور را اتخاذ کرده و بر استقلال کلیسای محلی تأکید دارند. رهبرانی مانند بزرگان یا کشیشان جماعتها را هدایت میکنند و اقتدار متمرکز نادر است، بهجز مواردی مانند قدیسان آخرالزمان که یک ساختار متمرکز بر آموزه و حکومت نظارت دارد.
- آداب: تعمید بهوسیله غوطهور شدن یک عمل رایج است و بهعنوان لازمه نجات در نظر گرفته میشود. در برخی گروهها، تأکید بر رعایت هفتگی عشاء ربانی است، در حالی که گروههای دیگر مانند شاهدان یهوه از جشنهایی که آنها را دارای منشأهای مشرکانه میدانند، مانند کریسمس و عید پاک اجتناب میکنند.
تأثیر و گسترش شاخههای اصلی
شاخههای اصلی مسیحیت تأثیرات عمیقی بر فرهنگها، سیاست و تاریخ جهانی داشتهاند:
کاتولیک رومی
بهعنوان بزرگترین فرقه مسیحی، کاتولیک رومی بیش از ۱.۳ میلیارد پیرو دارد و حضور قابلتوجهی در اروپا، آمریکای لاتین، آفریقا و فیلیپین دارد. تعالیم کلیسا بر زندگی اجتماعی، اخلاقی و سیاسی تأثیر میگذارد و مؤسساتی مانند مدارس و بیمارستانهای کاتولیکی نقشهای مهمی در زندگی عمومی ایفا میکنند.
ارتدکس شرقی
ارتدکس شرقی با حدود ۲۲۰ میلیون عضو عمدتاً در اروپای شرقی، بالکان، خاورمیانه و روسیه متمرکز است. تأثیر کلیسا به فرهنگهایی مانند احترام به شمایلها و هنر سنتی مسیحیت شرقی و همچنین هویت ملی، بهویژه در کشورهایی مانند یونان و صربستان، گسترش مییابد.
پروتستانتیسم
پروتستانتیسم با تنوع گستردهای از فرقهها، تقریباً ۴۰ درصد از مسیحیان جهان را تشکیل میدهد. تأثیر تاریخی آن در توسعه دموکراسیهای غربی، اصلاحات اجتماعی و سیستمهای آموزشی مشهود است. فرقههای پروتستانی بهسرعت در آفریقای جنوب صحرا و آمریکای جنوبی در حال گسترش هستند، اغلب از طریق جنبشهای انجیلی و پنتاکاستی.
جنبش بازسازی
گروههای بازسازیطلب پیروان کمتری نسبت به شاخههای دیگر دارند، اما همچنان در سطح جهانی اهمیت دارند، بهویژه در آمریکای شمالی. قدیسان آخرالزمان (مورمونها) برنامه تبلیغاتی قوی دارند، در حالی که شاهدان یهوه به خاطر بشارت در خانهها شناخته میشوند. تعالیم بازسازیطلب اغلب با آموزههای اصلی مسیحیت تفاوت دارد و دیدگاههای منحصربهفردی در مورد تفسیر کتاب مقدس و سبک زندگی ارائه میدهد.
کاتولیک رومی
کاتولیک رومی، بزرگترین فرقه مسیحیت در جهان، خود را بهعنوان ادامه کلیسایی میداند که توسط مسیح و شاگردان او، بهویژه پطرس که کاتولیکها او را رهبر منصوبشده توسط عیسی میدانند، تأسیس شده است. در طول نزدیک به ۲۰۰۰ سال تاریخ خود، کلیسای کاتولیک رومی نقشی اساسی در شکلدهی به تمدن غرب ایفا کرده و بر سیاست، فرهنگ، فلسفه و هنر تأثیر گذاشته است.
تاریخچه
منشأ و توسعه اولیه
کاتولیک رومی ریشههای خود را در جوامع مسیحی اولیه که توسط رسولان، بهویژه در شهر روم، تأسیس شده بودند، میداند. طبق سنت کاتولیک، پطرس که بهعنوان اولین پاپ شناخته میشود، و پولس نقش مهمی در تأسیس کلیسا در روم ایفا کردند. تا قرن دوم، اسقف روم بهعنوان یک چهره مرکزی در حل و فصل اختلافات دکترینال شناخته میشد که زمینه را برای نخستین بودن پاپ رم فراهم کرد.
گسترش در دوران امپراتوری روم
قانونی شدن مسیحیت تحت فرمانروایی امپراتور کنستانتین در قرن چهارم بهطور قابلتوجهی رشد کلیسا را افزایش داد. فرمان میلان (۳۱۳ میلادی) به مسیحیان اجازه داد تا دین خود را آشکارا انجام دهند و این منجر به نهادینه شدن بیشتر کلیسا شد. با تبدیل شدن مسیحیت به دین رسمی امپراتوری روم تحت فرمان امپراتور تئودوسیوس در سال ۳۸۰ میلادی، کلیسای کاتولیک رومی نه تنها بر امور دینی بلکه بر مسائل دنیوی در امپراتوری روم غربی نیز تأثیرگذار شد.
سقوط امپراتوری روم غربی در سال ۴۷۶ میلادی نقش کلیسا را از یک دین دولتی به یک نیروی تثبیتکننده مرکزی در اروپا تغییر داد. پاپ نقش رهبری در جامعه را بر عهده گرفت و از طریق صومعهها دانش را حفظ کرد و به تأسیس نهادهای آموزشی اولیه کمک کرد. این دوران همچنین شاهد توسعه آثار الهیاتی مهمی توسط افرادی مانند آگوستین هیپو بود که آموزههای کاتولیکی در مورد فیض، گناه اولیه و نجات را شکل داد.
افزایش اقتدار پاپ در قرون وسطی
در دوران قرون وسطی، پاپ به یک نهاد قدرتمند سیاسی تبدیل شد. پاپ هم قدرت معنوی و هم دنیوی داشت و بر پادشاهان و امپراتورها تأثیر میگذاشت. مفهوم برتری پاپ، که پاپ را دارای اقتدار بر تمام مسیحیان میدانست، در قرن یازدهم توسط پاپ گریگوری هفتم در طول مناقشه اعطای مقامات، که مناقشهای با امپراتور مقدس روم بر سر حق انتصاب اسقفها بود، مطرح شد.
جنگهای صلیبی (قرن یازدهم تا سیزدهم) نفوذ کلیسا را بیشتر گسترش داد و پاپها فراخوانهایی برای لشکرکشیهای نظامی به منظور بازپسگیری سرزمین مقدس از حکومت مسلمانان صادر کردند. این دوره همچنین شاهد تأسیس فرقههای رهبانی مانند بندیکتینها، فرانسیسکنها و دومینیکنها بود که نقش مهمی در آموزش، کارهای بشردوستانه و فعالیتهای تبلیغی ایفا کردند.
انشقاق بزرگ و اصلاحات
انشقاق بزرگ سال ۱۰۵۴ بهطور رسمی مسیحیت غربی (کاتولیک رومی) و مسیحیت شرقی (ارتدکس) را از هم جدا کرد. این جدایی عمدتاً به دلیل اختلافات الهیاتی مانند اضافه شدن عبارت “فیلیوکوه” به اعتقادنامه نیقیه و اختلافات سیاسی بر سر ادعای پاپ مبنی بر اقتدار جهانی بود.
اصلاحات پروتستانی در قرن شانزدهم به رهبری افرادی مانند مارتین لوتر و ژان کالون چالشی جدی برای کلیسای کاتولیک بود. اصلاحطلبان به انتقاد از شیوههایی مانند فروش آمرزشنامهها و درخواست برای اصلاحات در حکومت و آموزههای کلیسا پرداختند. در پاسخ، کلیسای کاتولیک ضد اصلاحات را آغاز کرد که با شورای ترنت (۱۵۴۵-۱۵۶۳) آغاز شد. این شورا تعالیم سنتی کاتولیکی را تأیید کرد، سوءاستفادهها را اصلاح کرد و مراسم عشاء ربانی را استاندارد کرد.
تحولات مدرن و شورای واتیکان دوم
در قرن بیستم، کلیسای کاتولیک از طریق شورای واتیکان دوم (۱۹۶۲-۱۹۶۵) اصلاحات قابلتوجهی را تجربه کرد که بهدنبال مدرنسازی رابطه کلیسا با جهان بود. تغییرات شامل مجاز شدن مراسم عشاء ربانی به زبانهای محلی بهجای لاتین، افزایش مشارکت لائیکها و رویکردهای جدید در گفتگوهای بینادیانی و یکپارچگی مذهبی بود.
باورها
سنت مقدس و کتاب مقدس
آموزه کاتولیک بر اهمیت هر دو سنت مقدس و کتاب مقدس بهعنوان منابع وحی الهی تأکید دارد. این در تضاد با اصل پروتستانی “سولا اسکریپتورا” (تنها کتاب مقدس) است. در کاتولیک، سنت مقدس شامل تعالیم و شیوههایی است که از رسولان به ارث رسیده و مکمل کتاب مقدس است.
آیینها
آیینها بهعنوان ابزارهای اصلی دریافت فیض در الهیات کاتولیکی ضروری هستند. هفت آیین شامل موارد زیر است:
- تعمید: بهعنوان لازمه نجات، گناه اولیه را از فرد پاک میکند.
- عشاء ربانی: بهعنوان بدن و خون واقعی مسیح از طریق تبدیل جوهر جشن گرفته میشود.
- تأیید: فیضهای دریافتشده در تعمید را تقویت میکند.
- توبه (آشتی): اجازه میدهد گناهان پس از تعمید از طریق اعتراف بخشیده شوند.
- مسح بیماران: شفاهای روحانی و گاهی جسمی فراهم میکند.
- دستورات مقدس: افراد را به حالت روحانیت (شامل شماسان، کشیشان و اسقفان) منصوب میکند.
- ازدواج: اتحادی عهدی بین یک مرد و یک زن است که بازتابدهنده رابطه مسیح با کلیسا است.
نقش مریم و قدیسان
مریم در آیین کاتولیک جایگاه ویژهای دارد و با القابی مانند «مادر خدا» و «ملکه بهشت» شناخته میشود. آموزههایی مانند تولد بیگناه (که مریم بدون گناه اولیه متولد شده است) و صعود جسمانی (صعود او به آسمان با بدن و روح) از باورهای اصلی در تکریم مریم هستند. کاتولیکها همچنین قدیسان را بهعنوان شفاعتگران در پیشگاه خدا تکریم میکنند و در دعاها و جشنهای روزهای ویژه از آنها طلب راهنمایی میکنند.
آموزه برزخ
کلیسای کاتولیک برزخ را بهعنوان حالتی از تصفیه روحانی برای ارواحی که در حال فضل مردهاند اما هنوز نیاز به پاکشدن از گناهان سبک دارند، آموزش میدهد. این باور بر اساس مفهوم پاکسازی روحانی و اثربخشی دعا برای مردگان است.
آداب
مراسم عشاء ربانی و لِتورژی
مراسم عشاء ربانی قلب عبادت کاتولیکی است که بر جشن عشاء ربانی متمرکز است. لِتورژی شامل دعاها، قرائت کتاب مقدس، سرودها و آیین مقدس عشاء ربانی است. کاتولیکها در انواع مختلفی از مراسم عشاء ربانی شرکت میکنند، مانند مراسم ترادنتین (لاتین) یا نُووس اوردو که پس از واتیکان دوم معرفی شد و استفاده از زبانهای محلی را مجاز میداند.
رعایت سال عبادی
تقویم عبادی کاتولیک با فصلها و روزهای جشن مشخص میشود:
- ظهور و کریسمس: جشن انتظار و تولد مسیح.
- روزهای عید پاک و لِنت: تفکر بر رنج، مرگ و رستاخیز مسیح.
- زمان عادی: تمرکز بر تعالیم مسیح و قدیسان.
مشاهدات ویژه دیگری مانند هفته مقدس (منتهی به عید پاک)، روز همه قدیسان و جشنهای مختلف مریم نیز وجود دارند.
زندگی عبادی و شیوههای معنوی
زندگی معنوی کاتولیک شامل طیف وسیعی از آیینها است:
- تسبیح: یک توالی دعا که بر رویدادهای مهم زندگی مسیح و مریم تمرکز دارد.
- نیایش عشاء ربانی: عبادت نان و شراب مقدس خارج از مراسم عشاء ربانی، که اغلب شامل دعای خاموش است.
- زیارت: بازدید از مکانهای مقدس مانند واتیکان، لورد یا فاطیما.
حضور مدرن
تأثیر جهانی و جمعیتشناسی
امروزه کاتولیک رومی تقریباً در هر کشوری حضور دارد و جمعیتهای قابلتوجهی در مناطق زیر دارد:
- آمریکای لاتین: بیش از ۴۰ درصد کاتولیکهای جهان در اینجا زندگی میکنند و برزیل و مکزیک بزرگترین کشورهای کاتولیکی هستند.
- اروپا: بهویژه در ایتالیا، لهستان، اسپانیا و فرانسه که کاتولیک بر فرهنگ و سیاست تأثیر عمیقی گذاشته است.
- آفریقا و آسیا: جمعیت کاتولیک بهدلیل فعالیتهای تبلیغی و تغییر دین بهسرعت در حال رشد است.
نقش کلیسا در مسائل اجتماعی و سیاسی
کلیسای کاتولیک بر مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی تأثیر جهانی دارد و تعالیم اصلی آن بر کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، ازدواج و خانواده، آموزش و قداست زندگی تمرکز دارد. نفوذ دیپلماتیک واتیکان به روابط بینالمللی گسترش مییابد و پاپ اغلب در مذاکرات صلح و ارائه راهنماییهای اخلاقی در مسائل جهانی نقش دارد.
چالشها و اصلاحات در دوران مدرن
کلیسا با چالشهایی مانند سکولاریسم، رسواییهای سوءاستفاده جنسی و درخواستهایی برای شمول بیشتر در خصوص نقشهای جنسیتی و مسائل مربوط به LGBTQ+ مواجه است. در سالهای اخیر، پاپهایی مانند ژان پل دوم، بندیکت شانزدهم و فرانسیس به این مسائل از طریق اصلاحات مختلف پرداختهاند، در حالی که همچنان به حفظ آموزههای سنتی پایبند بودهاند.
مسیحیت ارتدکس شرقی
مسیحیت ارتدکس شرقی یکی از قدیمیترین و پایدارترین شاخههای مسیحیت است که ریشههای آن به نخستین پیروان مسیح در امپراتوری روم شرقی بازمیگردد. تأکید این کلیسا بر حفظ سنتها و شیوههای کلیسای اولیه به آن کمک کرده است تا در طول تاریخ هویت متمایز خود را حفظ کند. ارتدکس شرقی به خاطر غنای عبادی، عمق الهیاتی و معنویت عرفانی شناخته میشود.
تاریخچه
پایهگذاری و توسعه اولیه
ارتدکس شرقی در امپراتوری روم شرقی با مراکز نفوذ در شهرهایی مانند قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه و اورشلیم توسعه یافت. کلیسا تحت تأثیر رویدادهای مهمی مانند هفت شورای جهانی (۳۲۵-۷۸۷ میلادی) شکل گرفت که به موضوعاتی مانند الوهیت مسیح، ماهیت تثلیث و نقش شمایلها در عبادت پرداختند. این شوراها پایههای دکترین کلیسا را بنا نهادند و هنوز هم از نظر ارتدکس شرقی دارای اعتبار هستند.
چهرههای کلیدی و تأثیرات اولیه:
توسعه الهیاتی و دکترینال در قرون اولیه تحت تأثیر الهیدانان برجستهای مانند سنت آتاناسیوس، سنت جان کریسوستوم، سنت باسیل بزرگ و پدران کاپادوکیایی (سنت گریگوری نازیانزوس و سنت گریگوری نیسا) قرار داشت. این شخصیتها به شکلگیری آموزههایی درباره ماهیت مسیح، تثلیث و اهمیت آیینها در زندگی معنوی کمک کردند.
انشقاق بزرگ ۱۰۵۴ و تأثیرات طولانیمدت آن
انشقاق بزرگ سال ۱۰۵۴ جدایی رسمی بین ارتدکس شرقی و کاتولیک رومی را نشان داد، اگرچه این شکاف قرنها بهدلیل تفاوتهای الهیاتی، فرهنگی و سیاسی در حال گسترش بود.
مسائل کلیدی منجر به انشقاق:
- اختلافات الهیاتی: مناقشه بر سر عبارت “فیلیوکوه” که کلیسای غربی به اعتقادنامه نیقیه اضافه کرد تا بگوید روحالقدس از پدر و پسر سرچشمه میگیرد، یکی از نقاط اصلی اختلاف بود. کلیسای شرقی استدلال کرد که این افزودن معنای اصلی اعتقادنامه را تغییر میدهد.
- اقتدار پاپ در مقابل کنسیلیاریسم: تأکید غرب بر برتری پاپ با مدل حکومتی شرقی که تصمیمات بهطور جمعی توسط اسقفان گرفته میشد، در تضاد بود.
- تفاوتهای عبادی و فرهنگی: استفاده شرق از زبان یونانی و آیین بیزانسی و تأکید الهیاتی بر عرفان و اتحاد الهی با تأکیدات لاتین و آیین رومی در غرب و الهیات اسکولاستیک تضاد داشت.
تأثیر انشقاق عمیق بود و به توسعه دکترینال و ساختارهای کلیسایی جداگانه منجر شد. تلاشها برای آشتی، مانند شورای لیون (۱۲۷۴) و شورای فلورانس (۱۴۳۱-۱۴۴۹)، نتوانستند وحدت پایداری را به ارمغان آورند.
بقا و تابآوری تحت حکومت عثمانی و پس از آن
پس از سقوط قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی در سال ۱۴۵۳، کلیسای ارتدکس شرقی با چالشهای جدیدی تحت حاکمیت اسلامی مواجه شد. مقامات عثمانی از طریق سیستم “ملت” به کلیسا درجهای از خودمختاری اعطا کردند و پاتریارک اکومنی را بهعنوان رهبر جامعه مسیحی ارتدکس به رسمیت شناختند. اگرچه این ترتیب به کلیسا اجازه داد سنتهای خود را حفظ کند، اما به معنای عمل تحت محدودیتهای قابلتوجه نیز بود.
نقش ارتدکس در هویت ملی:
کلیسای ارتدکس شرقی به نمادی از هویت فرهنگی و مذهبی برای مردمان مختلف اروپای شرقی مانند یونانیها، صربها، بلغارها و رومانیاییها تبدیل شد. کلیسا نقش کلیدی در حفظ میراث فرهنگی و زبان این جوامع، بهویژه در دوران سلطه خارجی ایفا کرد.
دوران کمونیسم و احیای ارتدکس شرقی
ظهور رژیمهای کمونیستی در قرن بیستم، بهویژه در روسیه، رومانی، بلغارستان و سایر کشورهای اروپای شرقی، چالشهای قابلتوجهی را برای کلیسای ارتدکس شرقی ایجاد کرد. بسیاری از املاک کلیسا مصادره شد و روحانیون با آزار و اذیت، زندان و اعدام روبرو شدند. توانایی کلیسا برای فعالیت آشکار بهطور شدید محدود شد و بسیاری از فعالیتهای دینی به زیرزمینی منتقل شدند.
کلیسای ارتدکس روسیه:
کلیسای ارتدکس روسیه، بزرگترین کلیسای خودگردان ارتدکس، در دوران شوروی آسیبهای زیادی متحمل شد و هزاران کلیسا بسته یا تخریب شدند. با این حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، شاهد احیای قابلتوجهی در حضور کلیسا، بازسازی صومعهها و ساخت کلیساهای جدید بودیم.
باورها
تأکید الهیاتی بر تهوسیس و عرفان
الهیات ارتدکس شرقی بر “تهوسیس” یا الوهیت تأکید دارد که فرآیند یکی شدن با خداست. هدف این است که از طریق فیض، زندگی آیینی و شیوههای زاهدانه در طبیعت الهی سهیم شویم. این با رویکرد قانونیتر مسیحیت غربی نسبت به نجات متفاوت است و بیشتر بر تحول روحانی تمرکز دارد.
تثلیث مقدس:
ارتدکس شرقی فهم متمایزی از تثلیث دارد. این کلیسا آموزش میدهد که روحالقدس تنها از پدر سرچشمه میگیرد، مطابق با شکل اصلی اعتقادنامه نیقیه-قسطنطنیه و بر روابط منحصربهفرد درون تثلیث بدون افزودن فیلیوکوه تأکید دارد.
اهمیت شوراهای جهانی:
تصمیمات هفت شورای جهانی اول بهعنوان الهام الهی و ضروری برای حفظ ایمان راستین تلقی میشوند. این شوراها به مسائل حیاتی، از جمله ماهیت مسیح (تأییدشده در شورای خلقیدون) و تکریم شمایلها (بازگرداندهشده در شورای دوم نیقیه) پرداختند.
نقش سنت و کتاب مقدس
در ارتدکس شرقی، سنت مقدس شامل متون مکتوب کتاب مقدس، شیوههای عبادی کلیسا، آثار پدران کلیسا و احکام شوراهای جهانی است. این فهم گسترده از سنت بهعنوان یک فرآیند زنده و پویا با تأکید پروتستانها بر “سولا اسکریپتورا” (فقط کتاب مقدس) متفاوت است.
کتاب مقدس بهعنوان بخشی از سنت:
کتاب مقدس بهعنوان یک مرجع مستقل دیده نمیشود، بلکه بهعنوان بخشی از سنت بزرگتر کلیسا که در زمینه لِتورژی و زندگی جماعتی تفسیر میشود، در نظر گرفته میشود.
آداب
لِتورژی الهی و عبادت
لِتورژی الهی مرکز عبادت ارتدکس است. لِتورژی سنت جان کریسوستوم رایجترین لِتورژی مورد استفاده است، اما دیگر لِتورژیها مانند لِتورژی سنت باسیل (جشن در روزهای خاص) و لِتورژی هدایای پیشتقدیسشده (در دوران لِنت) نیز اهمیت دارند.
ایکنواستاز:
در کلیساهای ارتدکس، ایکنواستاز یک دیوار از شمایلهاست که صحن را از محراب جدا میکند. این دیوار بهعنوان یک نمایش بصری از پادشاهی آسمانی عمل میکند و در زندگی عبادی کلیسا نقش مرکزی دارد، بهطوری که شمایلها تصویرگر مسیح، تئوتوکوس (مادر خدا)، قدیسان و وقایع کتاب مقدس هستند.
تکریم شمایلها و هنر مقدس
استفاده از شمایلها بخش جداییناپذیر از معنویت ارتدکس است. شمایلها بهعنوان پنجرههایی به بهشت در نظر گرفته میشوند و به مؤمنان اجازه میدهند با امر الهی ارتباط برقرار کنند. شورای هفتم جهانی (۷۸۷ میلادی) مناقشه شمایلشکنی را با تأیید تکریم شمایلها و در عین حال ممنوعیت پرستش آنها، که مخصوص خداست، حل کرد.
الهیات شمایلها:
شمایلها بهعنوان بیانگر ماهیت تجسمیافته مسیحیت دیده میشوند و تأکید میکنند که انسانشدن مسیح جهان مادی را تقدیس میکند و امکان به تصویر کشیدن چهرههای مقدس را فراهم میسازد.
روزهداری، جشنها و تقویم عبادی
تقویم عبادی ارتدکس با جشنهای زیادی همراه است که زندگی مسیح، مریم باکره و قدیسان را گرامی میدارد. جشنهای اصلی شامل پاشا (عید پاک)، که مهمترین جشن محسوب میشود، و همچنین کریسمس، جشن تئوپانی و خواب تئوتوکوس است.
مقررات روزهداری:
روزهداری یک انضباط روحانی است که در چندین دوره در طول سال رعایت میشود، مانند روزه بزرگ، روزه تولد مسیح و روزه رسولان. چهارشنبهها و جمعهها نیز بهعنوان روزهای روزهداری تعیین شدهاند، بهیاد خیانت و مصلوب شدن مسیح.
حضور مدرن
گسترش جهانی ارتدکس شرقی
کلیسای ارتدکس شرقی در کشورهایی مانند روسیه، یونان، صربستان، رومانی، بلغارستان، اوکراین و گرجستان برجسته است. حضور آن فراتر از مناطق جغرافیایی سنتی خود گسترش یافته و با جامعه بزرگ ارتدکس در آمریکای شمالی، اروپای غربی، استرالیا و دیگر نقاط جهان همراه است. جوامع مهاجر ارتدکس کلیساها، صومعهها و مدارس الهیاتی متعددی تأسیس کردهاند که هدف آنها حفظ سنتهای ارتدکس است.
خودگردانی، ملیگرایی و وحدت کلیسایی
مسئله خودگردانی (اتوکفالی) جنبه مهمی از کلیساشناسی ارتدکس است. اتوکفالی به کلیسای ملی حق اداره مستقل خود را اعطا میکند، اما همچنان با سایر حوزههای ارتدکس در ارتباط است. با این حال، اختلافات بر سر اتوکفالی گاهی به انشقاق یا تنش درون کلیسا منجر میشود.
تلاشهای یکپارچهگرایانه و روابط بیندینی
کلیسای ارتدکس شرقی مدتی طولانی درگیر گفتگو با سایر فرقههای مسیحی، بهویژه کلیسای کاتولیک رومی و گروههای پروتستان بوده است. هدف این تلاشها درمان تقسیمات تاریخی، ایجاد تفاهم متقابل و همکاری در مسائل مشترک، مانند چالشهای اخلاقی و اجتماعی است.
ساختار و حکومت
سازماندهی کلیسا
کلیسای ارتدکس شرقی بهعنوان مجموعهای از کلیساهای خودگردان عمل میکند که هرکدام توسط یک پاتریارک، متروپولیت یا اسقف اعظم رهبری میشوند. هیچ مرجع مرکزی معادل پاپ در کاتولیک وجود ندارد. پاتریارک اکومنی قسطنطنیه بهعنوان “اول در میان برابرها” در نظر گرفته میشود و از اولویت احترام برخوردار است.
نقش رهبانیت در حکومت و زندگی معنوی
رهبانیت بهعنوان “قلب کلیسای ارتدکس” شناخته میشود. صومعهها بهعنوان مراکز زندگی معنوی، آموزش الهیاتی و فعالیتهای تبلیغی عمل میکنند. راهبان اغلب بهعنوان مشاوران معنوی اسقفان و مردم عادی خدمت میکنند.
پروتستانتیسم و فرقههای اصلی آن
تاریخچه
اصلاحات
اصلاحات پروتستانی یک جنبش تحولآفرین در قرن شانزدهم اروپا بود که به دنبال اصلاح کلیسای کاتولیک روم برآمد و در نهایت به تأسیس فرقههای مختلف پروتستانی انجامید. منشأ آن در نارضایتی گسترده از شیوههای کلیسای کاتولیک، نگرانیها درباره فساد دکترینال و تمایل روزافزون برای بازگشت به آموزههای موجود در کتاب مقدس قرار داشت.
عوامل کلیدی پسزمینه:
نارضایتی دینی و درخواستهای اصلاح:
نارضایتی از کلیسای کاتولیک چیز جدیدی نبود؛ در طول قرون وسطی تلاشهای مختلفی برای اصلاح انجام شده بود. افرادی مانند جان ویکلیف در انگلستان و یان هوس در بوهمیا در قرون چهاردهم و پانزدهم دکترینها و شیوههای کلیسا را به چالش کشیدند. با این حال، درخواستهای آنها برای اصلاح با مقاومت شدید مواجه شد و هر دو نفر تحت آزار و اذیت قرار گرفتند؛ برای مثال، یان هوس به اتهام ارتداد در سال ۱۴۱۵ اعدام شد.
تأثیر رنسانس:
رنسانس که در قرن چهاردهم آغاز شد، با علاقه مجدد به یادگیری کلاسیک، انسانگرایی و فردگرایی مشخص میشد. این جریانهای فکری به بررسی انتقادی اقتدار سنتی، از جمله اقتدار کلیسا، تشویق کردند. انسانگرایان رنسانس، مانند اراسموس روتردام، کلیسا را بهخاطر فساد اخلاقی آن مورد انتقاد قرار دادند و خواستار بازگشت به متون اصلی کتاب مقدس شدند.
سوءاستفادهها در کلیسای کاتولیک:
کلیسا بهدلیل سوءاستفادههای مختلف مورد انتقاد قرار گرفت:
- آمرزشنامهها: فروش آمرزشنامهها یکی از عوامل اصلی آغاز اصلاحات بود. آمرزشنامهها بهعنوان کاهشدهنده مجازات برای گناهان شناخته میشدند و اغلب بهعنوان راهی برای جمعآوری کمکهای مالی، مانند بازسازی کلیسای سنت پیتر در رم، فروخته میشدند. این عمل بهعنوان نوعی فساد معنوی و تحریف دکترین مسیحی تلقی میشد و باعث خشم اصلاحطلبان گردید.
- سیمونی و خویشاوندسالاری: خرید و فروش مناصب کلیسا (سیمونی) و انتصاب بستگان به مناصب مهم (خویشاوندسالاری) از شیوههای رایج بود که اقتدار اخلاقی کلیسا را تضعیف میکرد.
- ثروت و فساد اخلاقی روحانیون: بسیاری از روحانیون، از جمله مقامات عالیرتبه، بهخاطر زندگی مجلل و عدم پایبندی به استانداردهای اخلاقی و معنوی مورد انتظار از رهبران دینی مورد انتقاد قرار گرفتند.
پیشرفتهای تکنولوژیک – چاپخانه:
اختراع چاپخانه توسط یوهانس گوتنبرگ در اواسط قرن پانزدهم تأثیر عمیقی بر گسترش ایدههای اصلاحات داشت. توانایی تولید انبوه کتابها و جزوات به اصلاحطلبان امکان داد دیدگاههای خود را بهطور گسترده و سریع منتشر کنند. نوشتههای مارتین لوتر، برای مثال، مخاطبان گستردهای را در سراسر اروپا جذب کرد و با به چالش کشیدن آموزههای کلیسا، حمایت از اصلاحات را افزایش داد.
رویدادهای کلیدی منجر به اصلاحات
مارتین لوتر و نود و پنج تز (۱۵۱۷)
اصلاحات اغلب به تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ نسبت داده میشود، زمانی که مارتین لوتر، یک راهب و الهیدان آلمانی، تزهای نود و پنجگانه خود را به در کلیسای قلعه ویتنبرگ در آلمان میخکوب کرد. این تزها به فروش آمرزشنامهها انتقاد کرده و اقتدار پاپ را زیر سوال بردند. این اقدام باعث ایجاد بحث و جدل شد و به یک رشته رویدادهایی منجر گردید که در نهایت کلیسای مسیحی غربی را دچار انشقاق کرد.
شورای ورمز (۱۵۲۱)
امتناع لوتر از انکار تعالیم خود در شورای ورمز، که یک شورای امپراتوری به ریاست امپراتور چارلز پنجم بود، منجر به تکفیر وی شد. فرمان ورمز لوتر را یاغی اعلام کرد، اما ایدههای او همچنان گسترش یافت، با حمایت برخی از شاهزادگان آلمانی و دسترسی به نوشتههای وی به زبان عامیانه.
گسترش ایدههای اصلاحات
اصلاحات بهسرعت فراتر از آلمان گسترش یافت:
- در سوئیس، اولریش تسوینگلی یک جنبش مشابه را در زوریخ رهبری کرد و اصلاحاتی را پیشنهاد داد که شامل حذف تصاویر از کلیساها و رد مراسم عشای ربانی بود.
- در فرانسه، ژان کالون یک چارچوب الهیاتی سیستماتیک به نام کالونیسم توسعه داد که بر آموزههای تقدیرگرایی و حاکمیت خدا تأکید داشت. ایدههای او در ژنو ریشه دواند و بر جوامع پروتستان در فرانسه (هوگنوها)، هلند، اسکاتلند و انگلستان تأثیر گذاشت.
- در انگلستان، اصلاحات به مسیری متفاوت کشیده شد و با تأسیس کلیسای انگلستان توسط هنری هشتم همراه بود. این جدایی از رم ابتدا تحت تأثیر انگیزههای سیاسی و شخصی قرار داشت، اما در نهایت به تغییرات مذهبی عمده منجر شد.
جنگ دهقانان (۱۵۲۴-۱۵۲۵)
اصلاحات همچنین پیامدهای اجتماعی به همراه داشت. در آلمان، بسیاری از دهقانان درخواست لوتر برای اصلاحات را بهعنوان توجیهی برای خواستههای اجتماعی و اقتصادی خود تفسیر کردند و به جنگ دهقانان منجر شد. اگرچه لوتر در ابتدا با برخی از شکایات آنها همدلی داشت، اما هنگامی که شورش به خشونت کشیده شد، آن را محکوم کرد و این امر به شکاف میان اصلاحطلبان و جنبشهای اجتماعی رادیکالتر انجامید.
نتایج اصلاحات
تکهتکه شدن مسیحیت غربی
اصلاحات منجر به تکهتکه شدن کلیسای غربی شد و به تأسیس فرقههای متعدد پروتستانی انجامید، از جمله لوتریانیسم، کالونیسم (اصلاحشده)، آنگلیکانیزم، آناباپتیسم و جنبشهای بعدی مانند متدیسم و پنتاکوستالیسم.
ضد اصلاحات کاتولیک
در پاسخ به اصلاحات، کلیسای کاتولیک ضد اصلاحات خود را آغاز کرد که با شورای ترنت (۱۵۴۵-۱۵۶۳) شروع شد. این شورا به دنبال اصلاح سوءاستفادهها، تأیید مجدد دکترینهای کاتولیکی و مقابله با گسترش پروتستانتیسم از طریق تلاشهای تبلیغی و تأسیس انجمن یسوعیان بود.
تأثیرات سیاسی و اجتماعی
اصلاحات نه تنها زندگی دینی را متحول کرد، بلکه پیامدهای سیاسی و اجتماعی مهمی نیز به دنبال داشت. این جنبش به ظهور دولتهای ملی کمک کرد، بر آموزش تأثیر گذاشت و خواندن کتاب مقدس و سوادآموزی را ترویج داد، و پایههای ایدههای مدرن درباره آزادی دینی و حقوق فردی را بنیان نهاد.
چهرههای کلیدی: مارتین لوتر، ژان کالون
اصلاحات پروتستانی بهطور قابلتوجهی تحت تأثیر تلاشها و ایدههای دو چهره اصلی، مارتین لوتر و ژان کالون، شکل گرفت. نوآوریهای الهیاتی و نقش رهبری آنها، دکترینهای بنیادی چندین فرقه پروتستانی اصلی، از جمله لوتریانیسم و سنتهای اصلاحشده (کالونیسم)، را پایهگذاری کردند.
مارتین لوتر (۱۴۸۳–۱۵۴۶)
مارتین لوتر، یک راهب، الهیدان و استاد آلمانی، اغلب بهعنوان عامل محرک اصلاحات شناخته میشود. اقدامات و نوشتههای او اقتدار کلیسای کاتولیک را به چالش کشید و زمینه را برای درک جدیدی از مسیحیت فراهم کرد.
نود و پنج تز (۱۵۱۷)
اقدام معروف لوتر در میخکوب کردن نود و پنج تز به در کلیسای قلعه ویتنبرگ، چالشی مستقیم علیه عمل فروش آمرزشنامهها توسط کلیسای کاتولیک بود. او استدلال کرد که بخشایش قابل خرید نیست و نجات تنها به ایمان (سولا فیده) مربوط میشود. این تزها بحث و جدل را برانگیختند و بهسرعت در سراسر اروپا بهوسیله چاپخانه گسترش یافتند، و به اصلاحات دامن زدند.
مشارکتهای اصلی الهیاتی
لوتر بر چندین دکترین کلیدی تأکید داشت:
- سولا اسکریپتورا (کتاب مقدس بهتنهایی): او ادعا میکرد که کتاب مقدس بالاترین مرجع در همه مسائل ایمانی است و نه سنتهای کلیسا و نه احکام پاپ نمیتوانند این اقتدار را تحتالشعاع قرار دهند.
- سولا فیده (ایمان بهتنهایی): لوتر آموزش میداد که توجیه (درست شمرده شدن در نزد خدا) تنها از طریق ایمان به عیسی مسیح حاصل میشود و نه با اعمال نیکو یا مشارکت در آیینهای مذهبی.
- کهنوت همه مؤمنان: او ساختار سلسلهمراتبی کلیسای کاتولیک را رد کرد و ایده دسترسی برابر همه مسیحیان به خدا را ترویج داد، بدون نیاز به کشیشی واسطه.
ترجمه کتاب مقدس به آلمانی
یکی از تأثیرگذارترین مشارکتهای لوتر ترجمه کتاب مقدس به زبان آلمانی بود که متون مقدس را برای مردم عادی در دسترس قرار داد و معیاری برای ترجمههای آینده به زبانهای محلی ایجاد کرد. این اقدام نهتنها سوادآموزی را ترویج داد، بلکه مطالعه و تفسیر شخصی کتاب مقدس را نیز تشویق کرد.
میراث لوتر
سنت لوتری، که به نام او نامگذاری شده است، بهسرعت در سراسر آلمان، اسکاندیناوی و دیگر نقاط اروپا گسترش یافت. ایدههای لوتر پایههای یک جنبش گسترده پروتستانی را بنا نهادند و بر اصلاحطلبان دیگر و توسعههای الهیاتی مختلف تأثیر گذاشتند.
ژان کالون (۱۵۰۹–۱۵۶۴)
ژان کالون، یک الهیدان و کشیش فرانسوی، از طریق رهبری خود در شهر ژنو و نوشتههای تأثیرگذار خود به یکی از مهمترین چهرههای اصلاحات تبدیل شد. آثار کالون چارچوبی نظاممند برای الهیات پروتستانی اصلاحشده فراهم کردند.
“اصول دین مسیحی” (۱۵۳۶)
کتاب “اصول دین مسیحی” کالون یکی از مهمترین آثار الهیات اصلاحات به شمار میرود. این کتاب یک سیستم جامع از دکترینهای مسیحی را ارائه میدهد که شامل حاکمیت خدا، تقدیرگرایی و ماهیت آیینهای مذهبی است. این اثر در طول زندگی کالون بارها تجدیدنظر و تکمیل شد تا مواضع الهیاتی او گسترش و تبیین بیشتری یابد.
مشارکتهای اصلی الهیاتی
الهیات کالون با چندین اصل کلیدی شناخته میشود:
- حاکمیت خدا: کالون بر حاکمیت مطلق خدا بر تمام جنبههای زندگی، از جمله نجات، تأکید داشت. او آموزش میداد که اراده خدا برترین قدرت است و هیچ چیزی خارج از کنترل او رخ نمیدهد.
- تقدیرگرایی: کالون دکترین تقدیر دوجانبه را معرفی کرد که بر اساس آن خدا از قبل بعضی افراد را برای نجات (برگزیدگان) و برخی دیگر را برای محکومیت تعیین کرده است. این ایده بر مبنای علم پیشین خدا و فرمان ابدی او قرار داشت.
- الهیات عهد: آموزشهای کالون درباره عهدها (توافقات بین خدا و قوم او) بهعنوان اصل مرکزی الهیات اصلاحشده محسوب میشود و فهم این سنت از رابطه میان عهد قدیم و عهد جدید را شکل میدهد.
رهبری در ژنو
کالون یک نظام حکومتی تئوکراتیک در ژنو برقرار کرد که در آن کلیسا و دولت بهطور نزدیک با هم کار میکردند تا یک کد اخلاقی مبتنی بر تعالیم کتاب مقدس را اجرا کنند. اصلاحات او شامل انضباط سخت درون کلیسا، موعظههای منظم و آموزش کاتکیتیک برای تربیت مؤمنان در دکترین مسیحی بود.
تأثیر کالون
ایدههای کالون فراتر از سوئیس گسترش یافت و بر کلیساهای اصلاحشده در فرانسه (هوگنوها)، هلند، اسکاتلند و انگلستان تأثیر گذاشت. کلیسای پرسبیتر، بهویژه در اسکاتلند تحت رهبری جان ناکس، بهشدت از اصول کالونیسم تأثیر پذیرفت.
باورهای اصلی
باورهای بنیادی پروتستانتیسم بر اصولی استوار هستند که در دوران اصلاحات شکل گرفتند و هدف آنها پرداختن به دغدغههای الهیاتی در کلیسای کاتولیک و ترویج ایمانی مبتنی بر ارتباط مستقیم با خدا بود. این باورها در “پنج سولای” اصلاحات خلاصه میشوند که سه مورد از آنها بهویژه محوری هستند: سولا اسکریپتورا (کتاب مقدس بهتنهایی)، سولا فیده (ایمان بهتنهایی) و کهنوت همه مؤمنان. این دکترینها زیربنای فرقههای مختلف پروتستانی را شکل داده و بر شیوههای عبادت، حکمرانی کلیسا و چارچوبهای الهیاتی آنها تأثیر گذاشتند.
سولا اسکریپتورا (کتاب مقدس بهتنهایی)
سولا اسکریپتورا بیان میکند که کتاب مقدس تنها منبع بدون خطا برای ایمان و عمل مسیحی است. این اصل ادعای کلیسای کاتولیک را که سنتهای مقدس و تعالیم ماژستریوم (اقتدار آموزشی کلیسا) نیز بههمان اندازه معتبر هستند، رد میکند. دکترین سولا اسکریپتورا بر این باور است که کتب مقدس بهخودیخود کافی هستند و تمامی تعالیم ضروری برای نجات و زندگی اخلاقی را دربر دارند.
پیشزمینه تاریخی و دلیل
در دوره قرون وسطی، کلیسای کاتولیک ادعا میکرد که سنتهای کلیسا و احکام پاپی بهاندازه کتاب مقدس وزن دارند. اصلاحطلبانی مانند مارتین لوتر استدلال کردند که بسیاری از رویههای کلیسا، مانند فروش آمرزشنامهها و برخی تعالیم آیینی، فاقد پایه واضح کتاب مقدسی هستند. آنها معتقد بودند که تنها کتاب مقدس باید راهنمای دکترین کلیسا باشد، بهدور از سنتهای غیرکتاب مقدسی که طی قرنها انباشته شده بود.
پیامدهای الهیاتی
سولا اسکریپتورا بر وضوح کتاب مقدس تأکید دارد و بیان میکند که تعالیم اساسی آن برای همه مؤمنان، نه فقط برای روحانیون و الهیدانان آموزشدیده، روشن و قابلفهم است. این باور دسترسی به ایمان مسیحی را دموکراتیک کرد و تشویق به مشارکت فردی با کتاب مقدس را به ارمغان آورد. در نتیجه، فرقههای پروتستان ارزش زیادی برای مطالعه کتاب مقدس، تلاشهای ترجمه و تفسیر شخصی قائل هستند.
تأثیر بر عبادت و شیوههای کلیسایی
از آنجا که پروتستانها کتاب مقدس را بهعنوان بالاترین مرجع میپذیرند، اعمالی که بهصراحت در کتاب مقدس ذکر نشدهاند، مانند تقدیس قدیسان، دکترینهای مربوط به مریم و مفهوم برزخ، عموماً رد میشوند. این تمرکز بر کتاب مقدس همچنین منجر به تنوع در عبادت میان فرقههای پروتستان شده است؛ بهطوریکه برخی الگوهای عبادتی ساختاریافتهتر را دنبال میکنند (مانند انگلیکانیسم و لوتریانیسم) و برخی دیگر شکلهای سادهتری را برگزیدهاند (مانند سنتهای باپتیست و پنطیکاستی).
سولا فیده (ایمان بهتنهایی)
سولا فیده، یا “ایمان بهتنهایی”، اظهار میدارد که توجیه (درستشمرده شدن در نزد خدا) تنها از طریق ایمان به عیسی مسیح و جدا از هرگونه اعمال انسانی به دست میآید. این دکترین بهطور مستقیم با تعلیم کاتولیک که اعتقاد داشت ایمان و اعمال نیک بههمراههم به نجات کمک میکنند، مخالف بود؛ آموزهای که آیینها را بهعنوان مجاری فیض ضروری برای نجات تلقی میکرد.
درک توجیه در اندیشه پروتستان
در الهیات پروتستان، توجیه بهعنوان یک عمل فیض الهی در نظر گرفته میشود که طی آن خداوند یک گناهکار را بر اساس ایمان به فدای عیسی مسیح بر روی صلیب، درستکار اعلام میکند. این اعلام بر هیچگونه شایستگی یا اعمال نیکی که توسط مؤمن انجام شده است، استوار نیست، بلکه هدیهای از فیض خدا است. اصلاحطلبان استدلال میکردند که اعمال نیک نتیجه طبیعی ایمان واقعی است، نه وسیلهای برای کسب نجات.
تضاد با تعلیمات کاتولیک
کلیسای کاتولیک آموزش میداد که فیض از طریق آیینها (مانند تعمید، عشای ربانی و اعتراف) اعطا میشود و ایمان و اعمال نیک بههمراههم در فرآیند نجات نقش دارند. لوتر و سایر اصلاحطلبان این دیدگاه را رد کردند و تأکید داشتند که اعمال انسانی نمیتواند رضایت خدا را جلب کند؛ نجات کاملاً وابسته به کار تکمیلشده مسیح است.
نقش فیض و اطمینان از نجات
برای پروتستانها، فیض بهعنوان لطف بدون شایستگی خدا در نظر گرفته میشود که آزادانه به همه کسانی که ایمان دارند، داده میشود. این دکترین به مؤمنان حسی از اطمینان میبخشید، زیرا آموزش میداد که جایگاه فرد نزد خدا وابسته به رویههای آیینی یا کفاره مداوم نیست، بلکه فقط به ایمان بستگی دارد.
کهنوت همه مؤمنان
دکترین کهنوت همه مؤمنان بیان میکند که هر مسیحی میتواند مستقیماً به خدا دسترسی داشته باشد، بدون نیاز به واسطهای مانند یک کشیش. این باور، سلسلهمراتب کاتولیک را به چالش میکشید، جایی که روحانیون بهعنوان واسطههای ضروری که آیینها را برای اعطای فیض به مؤمنان اجرا میکردند، دیده میشدند.
ریشهها در تعالیم اولیه مسیحیت
این مفهوم به تعالیم عهد جدید بازمیگردد، جایی که مؤمنان بهعنوان “کهنوت مقدس” (اول پطرس ۲:۵) و “کهنوت سلطنتی” (اول پطرس ۲:۹) توصیف میشوند. اصلاحطلبان، بهویژه مارتین لوتر، این ایده را احیا کردند و استدلال کردند که همه مسیحیان از طریق ایمان در کهنوت مسیح شریک هستند.
پیامدها برای ساختار کلیسا و حکمرانی
تأکید بر کهنوت همه مؤمنان منجر به تغییرات قابلتوجهی در حکمرانی کلیسا شد. بسیاری از فرقههای پروتستان ساختارهای غیرسلسلهمراتبی را اتخاذ کردند، مانند:
- جمعگرایی: جایی که هر جماعت بهطور مستقل اداره میشود (مثلاً در سنتهای باپتیست و جمعگرا).
- پرسبیترینیسم: سیستمی که در آن کلیساها توسط پیران منتخب و مجامع اداره میشوند (مانند کلیساهای اصلاحشده و پرسبیتر).
- در انگلیکانیسم و لوتریانیسم، که جنبههایی از سلسلهمراتب کلیسای سنتی را حفظ کردهاند، همچنان تأکید زیادی بر مشارکت عامه مردم در زندگی کلیسایی وجود دارد.
نقش روحانیون در پروتستانتیسم
اگرچه روحانیون پروتستان همچنان بهعنوان رهبران در کلیسا دیده میشوند، اما نقش اصلی آنها موعظه کلام، آموزش دکترین و اجرای آیینها است، نه میانجیگری فیض همانند کاتولیکها. دفتر کشیش یا خادم بهعنوان یک نقش کاربردی برای هدایت جامعه در نظر گرفته میشود، نه یک نقش کهنوتی که قدرت روحانی اعطا کند.
شاخههای فرعی
لوتریانیسم
لوتریانیسم قدیمیترین شاخه پروتستانتیسم است که از تعالیم و اصلاحات مارتین لوتر در اوایل قرن شانزدهم منشأ گرفته است. انتقاد لوتر از کلیسای کاتولیک، بهویژه در مورد فروش آمرزشنامهها و نقش پاپ، منجر به تغییرات الهیاتی و ساختاری قابلتوجهی در مسیحیت شد و مبنای کلیسای لوتری را تشکیل داد.
تاریخچه و توسعه
ریشهها در اصلاحات
لوتریانیسم با انتشار نود و پنج تز مارتین لوتر در سال ۱۵۱۷ آغاز شد که رویههای کلیسای کاتولیک را بهچالش میکشید، بهویژه فروش آمرزشنامهها بهعنوان وسیلهای برای کاهش زمان در برزخ. این حرکت بهسرعت در میان شاهزادگان و دانشمندان مختلف آلمان که از فساد و خطاهای دکترینال کلیسای کاتولیک سرخورده بودند، حمایت یافت. امتناع لوتر از پسگرفتن تعالیمش در شورای وورمز در سال ۱۵۲۱ منجر به تکفیر او شد و این جدایی بین سنت لوتری نوظهور و کاتولیسیسم را محکم کرد.
اعتراف آوگسبورگ (۱۵۳۰)
این سند که توسط فیلیپ ملانکتون، یکی از همکاران نزدیک لوتر، نوشته شده بود، بهعنوان بیانیهای کلیدی از اعتقادات لوتری مطرح شد. در شورای آوگسبورگ ارائه شد و نکات اصلی دکترین لوتری، از جمله توجیه با ایمان بهتنهایی، اهمیت کتاب مقدس و رد برخی از رویهها مانند پرستش قدیسان و تجرد روحانیون را بیان کرد. اعتراف آوگسبورگ یکی از مهمترین اسناد اعترافی در لوتریانیسم باقی مانده است.
تشکیل کلیساهای لوتری
با گسترش لوتریانیسم در آلمان، اسکاندیناوی و بخشهایی از اروپای شرقی، کلیساهای دولتی شروع به شکلگیری کردند و پادشاهان، دکترین لوتری را بهعنوان دین رسمی قلمروهای خود پذیرفتند. این الگو، کلیساهای لوتری حمایتشده از سوی دولت را که برای قرنها ادامه داشت، بهویژه در کشورهایی مانند سوئد، دانمارک، نروژ و فنلاند ایجاد کرد.
توجیه با ایمان و عبادت آیینی
دکترین اصلی – توجیه با ایمان بهتنهایی (Sola Fide)
لوتریانها بر این باورند که انسانها تنها از طریق ایمان به عیسی مسیح در برابر خدا عادل شمرده میشوند. این ایمان بهعنوان یک هدیه از فیض خدا در نظر گرفته میشود و نه چیزی که از طریق اعمال نیک یا کفاره کسب شود. برای لوتریانها، اعمال نیک بهعنوان میوه ایمان دیده میشود، نه بهعنوان وسیلهای برای دستیابی به نجات. این آموزش بهطور قابلتوجهی از دیدگاه کاتولیک که ایمان، اعمال و مشارکت در آیینها را برای نجات ضروری میدانست، متفاوت بود.
نقش فیض و اطمینان از نجات
الهیات لوتری تأکید دارد که نجات کاملاً وابسته به فیض خدا است که آزادانه به همه کسانی که به مسیح ایمان دارند، داده میشود. این دیدگاه به مؤمنان اطمینان از نجات میبخشد، زیرا آموزش میدهد که وضعیت فرد در برابر خدا با ایمان تعیین میشود و نه با رعایت قوانین کلیسا یا آیینها.
الهیات آیینی
آیینها بهعنوان وسایل فیض
لوتریانها به اعتقاد به آیینها بهعنوان وسایل فیض پایبند هستند و آنها را از دیگر سنتهای پروتستان که ممکن است آیینها را بیشتر بهصورت نمادین ببینند، متمایز میکنند. دو آیین اصلی در لوتریانیسم عبارتند از:
- تعمید: دکترین لوتری تعلیم میدهد که تعمید یک آیین است که فیض را اعطا میکند، گناهان را میبخشد و فرد را به جامعه مسیحی وارد میکند. این آیین هم برای نوزادان و هم برای بزرگسالان انجام میشود، با این باور که وعده نجات خدا به همه گسترش مییابد.
- عشای ربانی (عشای مقدس): برخلاف دکترین کاتولیک درباره تغییر ماهیت، لوتریانها حضور واقعی مسیح در عشای ربانی را بهعنوان اتحاد آیینی تأیید میکنند. این بدان معناست که بدن و خون مسیح “در، با و زیر” نان و شراب بهطور واقعی حضور دارند، اما بدون تغییری در ذات عناصر.
اعتراف و آمرزش
اگرچه بهعنوان آیین بههمان شکلی که تعمید و عشای ربانی هستند در نظر گرفته نمیشود، اعتراف و آمرزش در عمل لوتری اهمیت دارد. لوتریانها به اهمیت اعتراف خصوصی به کشیش اعتقاد دارند، جایی که گناهان اعتراف میشود و آمرزش خدا از طریق کلمات کشیش اعلام میشود.
عبادت آیینی و شیوههای کلیسایی
حفظ عناصر آیینی
لوتریانیسم بسیاری از عناصر سنتی عبادت کاتولیک، مانند استفاده از لباسهای آیینی، شمعها، محراب و تقویم آیینی را حفظ میکند. بااینحال، خدمات لوتری حول محور کلام و آیین میچرخد و تأکید زیادی بر موعظه و مشارکت جماعت در سرودهای دینی دارد.
استفاده از سرودهای دینی
سنت لوتری بهخاطر تأکید بر آوازخوانی جماعت و توسعه سرودهای دینی مشهور است. خود مارتین لوتر چندین سرود مذهبی سرود، از جمله “خدایی مستحکم است قلعه ما” که به یکی از نشانههای عبادت لوتری تبدیل شد. این عمل این ایده را تقویت کرد که عبادت باید با مشارکت فعال همه مؤمنان همراه باشد.
ساختار عبادت مقدس
عبادت مقدس در لوتریانیسم معمولاً شامل اعتراف و آمرزش، خواندن کتب مقدس، موعظه، اعتقادنامه رسولان یا نیقیه، عشای ربانی و دعای برکت است. ساختار این خدمت هدف آن را بر تقویت مرکزی بودن کلام خدا و آیینها در عبادت قرار میدهد.
جنبشهای اعترافی و تحولات مدرن
جنبشهای اعترافی
برخی گروههای لوتری بهعنوان لوتریان اعترافی شناخته میشوند و بهطور دقیق به اعترافات تاریخی لوتری موجود در کتاب توافق (۱۵۸۰) پایبند هستند. این اسناد، از جمله اعتراف آوگسبورگ، کتاب تعلیمات کوچک و فرمول توافق، دکترین لوتری را مشخص کرده و شیوههای کلیسایی را هدایت میکنند.
لوتریانیسم امروز
کلیساهای لوتری در سراسر جهان حضور دارند، با نهادهای اصلی از جمله کلیسای انجیلی لوتری در آمریکا (ELCA)، مجمع میسوری در ایالات متحده و کلیسای انجیلی در آلمان (EKD). در اسکاندیناوی، کلیساهای لوتری حمایتشده از سوی دولت همچنان نقش مهمی در زندگی فرهنگی و مذهبی ایفا میکنند، اگرچه بسیاری از آنها در دهههای اخیر بهسمت الهیات لیبرالتر حرکت کردهاند.
تلاشهای وحدتطلبانه
لوتریانیسم در جنبش وحدتطلبانه فعال بوده و در گفتوگو با کلیسای کاتولیک روم مشارکت داشته است که منجر به توافقنامههایی مانند اعلامیه مشترک درباره دکترین توجیه (۱۹۹۹) شد که سعی در حل برخی از اختلافات تاریخی در مورد توجیه داشت.
کالوینیسم / اصلاحات
کالوینیسم که بهعنوان سنت اصلاحشده نیز شناخته میشود، از تعالیم ژان کالوین، یک الهیدان فرانسوی که نقش مرکزی در اصلاحات داشت، منشأ گرفته است. کالوینیسم عمدتاً در ژنو، سوئیس توسعه یافت، اما تأثیر آن بهسرعت به سایر بخشهای اروپا، از جمله فرانسه، هلند، اسکاتلند و انگلستان گسترش یافت. این سنت بر حاکمیت خدا، تقدیر و درک پیمانی از زندگی مسیحی تأکید دارد.
تاریخ و توسعه
ریشهها با ژان کالوین
ژان کالوین (۱۵۰۹–۱۵۶۴) یکی از چهرههای کلیدی در نسل دوم اصلاحات پروتستان بود. مهمترین اثر الهیاتی او، “مؤسسات دین مسیحی” (۱۵۳۶)، تبیینی نظاممند از اعتقادات پروتستانی ارائه داد و پایهای برای الهیات اصلاحشده گذاشت. در ژنو، کالوین الگویی برای یک کلیسای اصلاحشده و جامعهای دینی ایجاد کرد و بر ادغام نظم کلیسایی با حکومت مدنی تأکید داشت.
گسترش کالوینیسم
کالوینیسم بهسرعت از سوئیس فراتر رفته و بر مناطق مختلف تأثیر گذاشت:
- در فرانسه، پیروان کالوین بهعنوان هوگنوها شناخته شدند که با آزار و شکنجه شدیدی مواجه شدند، که در رویدادهایی مانند کشتار روز سنت بارتولومه (۱۵۷۲) به اوج خود رسید. با وجود این، کالوینیسم تا زمان سرکوب گسترده آن توسط فرمان فونتنبلو (۱۶۸۵) همچنان نیرویی قابلتوجه در فرانسه باقی ماند.
- هلند کالوینیسم را بهعنوان بخشی از مبارزه خود برای استقلال از کاتولیکهای اسپانیا پذیرفت و این امر منجر به تشکیل کلیسای اصلاحشده هلند شد.
- در اسکاتلند، جان ناکس، یکی از شاگردان کالوین، کلیسای پرسبیتر را تأسیس کرد که دکترین و حکمرانی کالوینیستی را اتخاذ کرد.
- پیوریتنها در انگلستان و بعدها در نیوانگلند نیز به کالوینیسم روی آوردند و بر توسعه کلیساهای جمعگرا و پرسبیتر در مستعمرات آمریکایی تأثیر گذاشتند.
تقدیر و الهیات پیمانی
دکترین اصلی – تقدیر
یکی از بارزترین ویژگیهای الهیات کالوینیستی، دکترین تقدیر است. کالوینیستها آموزش میدهند که خدا، در حاکمیت خود، نجات برخی افراد (انتخابشدگان) و محکومیت دیگران (مردودان) را بهطور ابدی تعیین کرده است. این مفهوم، که بهعنوان تقدیر دوگانه شناخته میشود، تأکید میکند که انتخاب خدا بهطور کامل بر اساس اراده الهی اوست و نه بر اساس شایستگی یا عمل پیشبینیشده افراد.
TULIP: پنج نقطه کالوینیسم
اصول مرکزی الهیات نجاتشناسی کالوینیستی (دکترین نجات) اغلب با مخفف TULIP خلاصه میشود:
- فساد کلی (Total Depravity): طبیعت انسانی بهطور کامل تحت تأثیر گناه قرار گرفته است و افراد را ناتوان از انتخاب خدا بدون مداخله الهی میکند.
- انتخاب بیقید و شرط (Unconditional Election): انتخاب خدا برای نجات برخی افراد به هیچ شرایطی که آنها برآورده کنند بستگی ندارد، بلکه صرفاً بر اساس رحمت اوست.
- کفاره محدود (Limited Atonement): کفاره مسیح تنها برای انتخابشدگان، کسانی که خدا برای نجاتشان انتخاب کرده، مؤثر است.
- نعمت غیرقابل مقاومت (Irresistible Grace): نعمتی که خدا به انتخابشدگان عطا میکند غیرقابل مقاومت است؛ این نعمت بهطور مؤثر نجات آنها را به همراه دارد.
- استقامت مقدسین (Perseverance of the Saints): کسانی که خدا انتخاب کرده و نجات داده است، در ایمان ادامه خواهند داد و در نهایت از نعمت سقوط نخواهند کرد.
الهیات پیمانی
کالوینیسم، کتاب مقدس را از طریق چارچوب الهیات پیمانی تفسیر میکند و رابطه خدا با انسانیت را بهعنوان مجموعهای از پیمانها یا توافقها میبیند. دو پیمان اصلی عبارتند از:
پیمانها
- پیمان کارها (The Covenant of Works): توافق خدا با آدم پیش از سقوط، جایی که اطاعت به زندگی منتهی میشود.
- پیمان رحمت (The Covenant of Grace): وعده خدا برای نجات از طریق مسیح که به انتخابشدگان ارائه میشود.
شیوههای عبادت و مدیریت کلیسا
سادگی در عبادت
عبادت کالوینیستی به سادگی خود معروف است، از تشریفات پیچیده اجتناب کرده و بر موعظه کلام تأکید میکند. در سنت اصلاحشده:
- تصاویر، مجسمهها و آیکونها معمولاً در کلیساها اجتناب میشوند، بر اساس ممنوعیت بتپرستی در فرمان دوم.
- آواز خواندن مزامیر و سرودها غالباً جایگزین سازهای موسیقی در عبادت میشود، و بر نقش فعال جماعت در ستایش خدا تأکید میکند.
تأکید بر موعظه
موعظه در خدمات عبادت اصلاحشده مرکزی است و نشاندهنده این باور است که کلام خدا وسیله اصلی ارتباط خدا با مردمش است. موعظه بهعنوان نوعی عبادت بهحساب میآید و معمولاً طولانی و غنی از لحاظ الهیاتی است.
مدیریت کلیسا – کلیسای پریسبیترینی و جماعتی
کلیسای پریسبیترینی: کالوینیسم تأثیر زیادی بر توسعه مدیریت کلیسای پریسبیترینی گذاشته است که دارای سلسلهمراتب از مشایخ انتخابی (پریسبیترها) در سطوح محلی، منطقهای و ملی است. کلیسا توسط مجامع نمایندگی اداره میشود و نه توسط اسقفها یا خودمختاری فردی جماعتها.
در کلیسای پریسبیترینی، کلیسای محلی تحت رهبری جلسهای از مشایخ است، در حالی که مدیریت کلیتر از طریق پریسبیترهای منطقهای و مجامع عمومی ملی انجام میشود.
کلیسای جماعتی: در جماعتگرایی، که تحت تأثیر اصول کالوینیستی قرار دارد، هر جماعت خود را اداره میکند، اگرچه کلیساهای محلی ممکن است برای همکاریهای مشترک با هم ارتباط برقرار کنند.
تأثیرات مدرن و میراث
گستره جهانی کالوینیسم: سنت اصلاحشده همچنان در سطح جهانی حضوری قابل توجه دارد، به ویژه در مناطقی مانند اسکاتلند، هلند، آفریقای جنوبی و ایالات متحده. این سنت نقشی کلیدی در تأسیس مستعمرات اولیه آمریکایی ایفا کرد و بر توسعه مؤسسات آموزشی مانند هاروارد و پرینستون که بهطور اولیه برای تربیت روحانیون تأسیس شده بودند، تأثیر گذاشت.
جنبش نئو-کالوینیستی: در دهههای اخیر، احیای علاقه به الهیات کالوینیستی، که به آن جنبش نئو-کالوینیستی یا کالوینیسم نو میگویند، بهویژه در میان کلیساهای انجیلی در ایالات متحده، مشاهده شده است. این جنبش بر آموزههای سنتی کالوینیستی تأکید میکند و در عین حال به تعامل فرهنگی نیز میپردازد و شامل شخصیتهای شناختهشدهای مانند جان پایپر، آر. سی. اسپرول و تیم کلر است.
روابط و گفتوگوهای اکومنیکال: کلیساهای اصلاحشده بهطور فعال در تلاشهای اکومنیکال شرکت کرده و در گفتوگوهایی با لوتریها، آنجلیکانها و کاتولیکهای رومی برای پرداختن به تفاوتهای تاریخی دکترین، بهویژه آنهایی که مربوط به توجیه و الهیات sacramental است، شرکت کردهاند.
انگلیکانیسم
انگلیکانیسم از اصلاحات انگلیسی در قرن ۱۶ شکل گرفت و به یک شاخه متمایز از مسیحیت تبدیل شد که عناصری از کاتولیکسیزم و پروتستانتیسم را در بر میگیرد. این سنت کلیسایی وسیع، با تعهد به عبادت liturgical، زندگی sacramental و یک راه میانه (via media) بین افراطها شناخته میشود. امروزه انگلیکانیسم شامل کلیسای انگلستان و انجمن جهانی آنجلیکانها است که مجموعهای متنوع از باورها و شیوهها را در بر میگیرد.
تاریخ و توسعه
ریشهها در اصلاحات انگلیسی: اصلاحات انگلیسی تنها یک حرکت مذهبی نبود بلکه با عوامل سیاسی نیز به شدت در هم تنیده بود. این حرکت زمانی آغاز شد که پادشاه هنری هشتم از کلیسای کاتولیک روم جدا شد، زیرا پاپ از لغو ازدواج او با کاترین آراگون امتناع ورزید. از طریق قانون برتری (۱۵۳۴)، هنری خود را رئیس عالی کلیسای انگلستان اعلام کرد و مسیحیت انگلیسی را از قدرت پاپ جدا ساخت. این جدایی اولیه بیشتر درباره تأسیس استقلال کلیسایی انگلیس بود تا اصلاح دکترین.
تأثیر توماس کرنر و کتاب دعاهای عمومی: اصلاحات در انگلستان تحت هدایت توماس کرنر، آرچبیشاپ کانتربری، یک شخصیت بهطور مشخص پروتستان به خود گرفت. کرنر نقش حیاتی در شکلگیری عبادت و دکترین انگلیکانیسم ایفا کرد، بهویژه از طریق کتاب دعاهای عمومی (۱۵۴۹) که شیوههای liturgical انگلیسی را استانداردسازی کرد. تأکید این کتاب دعا بر خواندن متون مقدس، مشارکت جماعت و خدمات به زبان محلی، آن را به متنی انقلابی برای زمان خود تبدیل کرد. این کتاب همچنان در عبادت انگلیکانی مرکزی است و نسخههای بعدی به منظور سازگاری با تغییرات نظریهای تهیه شدهاند.
تسویهحساب الیزابتی و سی و نه مقاله (۱۵۷۱): پس از یک دوره ناآرامی مذهبی تحت حکومت ماری اول، که سعی در بازگرداندن کاتولیکسیزم داشت، الیزابت اول به دنبال ایجاد یک مصالحه مذهبی بود که انگلستان را متحد کند. تسویهحساب الیزابتی یک راه میانه (via media) بین اصلاح پروتستان و سنت کاتولیک را established کرد. سی و نه مقاله چارچوب دکترین انگلیکانیسم را تبیین کرد و اصول پروتستانی مانند توجیه به وسیله ایمان را تأیید کرد و در عین حال حکومت اسقفی و برخی از شیوههای sacramental را حفظ کرد. این مقالات transubstantiation را رد کردند و به جای آن به درک نمادینتری از Eucharist گرایش داشتند اما به جانشینی apostolic و اهمیت عبادت liturgical تأکید کردند.
رویکرد نظری – «راه میانه»
انعطافپذیری دکترین و سنت «کلیسای وسیع»:
تعهد انگلیکانیسم به «راه میانه» (via media) به آن اجازه میدهد تا دامنهای از دیدگاههای نظری را در خود جای دهد. این کلیسا بهطور سنتی تعادلی بین دکترینهای اصلاحی و شیوههای liturgical کاتولیکی حفظ کرده است، که در رویکرد آن به متون مقدس، sacramentها و اقتدار کلیسا مشهود است. این انعطافپذیری دکترین به توسعه سه جریان اصلی نظری در انگلیکانیسم منجر شده است:
- انگلوکاتولیک (کلیسای بلند): بر سنتهای sacramental و liturgical تأکید دارد که بهطور نزدیک به کاتولیکسیزم روم شباهت دارد، از جمله استفاده از بخور، لباسهای خاص و مراسم پیچیده. انگلوکاتولیکها همچنین به اهمیت هفت sacrament و جانشینی apostolic تأکید میکنند.
- انجیلگرا (کلیسای پایین): بر متون مقدس به عنوان بالاترین مرجع تأکید دارد، تجربیات تبدیل شخصی و شیوهای سادهتر از عبادت را مد نظر قرار میدهد. انجیلگرایان درون انگلیکانیسم بیشتر با نظریه اصلاحی همسو هستند و بر موعظه نسبت به مراسم sacramental تأکید دارند.
- لیبرال یا کلیسای وسیع: موضعی فراگیرتر و انعطافپذیرتر دارد و اغلب رویکردهای انتقادی مدرن به الهیات، مسائل عدالت اجتماعی و تفسیرهای پیشرفته از متون مقدس را در بر میگیرد. این جریان نسبت به دیدگاههای مختلف در مسائل دکترین و شیوههای liturgical بازتر است.
دکترینهای کلیدی و تنشهای نظری:
سی و نه مقاله به عنوان استاندارد دکترین عمل میکند، اما فضای لازم برای تفسیرهای متنوع را فراهم میکند و به تنشهایی در درون انجمن منجر میشود.
الهیات Eucharistic
الهیات Eucharistic: در مورد حضور مسیح در Eucharist، طیف وسیعی از اعتقادات وجود دارد. در حالی که انگلوکاتولیکها ممکن است به شکلی از حضور sacramental مشابه با transubstantiation معتقد باشند، انجیلگرایان بهطور کلی Eucharist را به عنوان یادبودی از قربانی مسیح مینگرند.
اقتدار متون مقدس و سنت: اگرچه انگلیکانیها بر اقتدار متون مقدس تأکید دارند، اما همچنین بر اعتقادات و سنتهای کلیسای اولیه نیز تأکید قوی وجود دارد. این به تعادل منحصربهفردی منجر میشود که در آن متون مقدس، سنت و عقل به طور همزمان در تفکر نظری در نظر گرفته میشوند که گاهی به آن «سهگانه انگلیکانی» گفته میشود.
عبادت sacramental و شیوههای liturgical
کتاب دعاهای عمومی:
کتاب دعاهای عمومی بهعنوان متنی مرکزی برای عبادت انگلیکانی باقی میماند و ساختاری برای دعاهای روزانه، خدمات روز یکشنبه و آیینهای ویژه مانند ازدواج، تدفین و تعمید فراهم میکند. زبان آن که تحت تأثیر دقتهای کرانمر شکلگرفته، تأثیر عمیقی بر ادبیات انگلیسی و زندگی عبادتی داشته است. این کتاب دعا دستخوش چندین ویرایش برای انطباق با تغییرات الهیاتی شده است، از جمله معرفی نسخههای زبان معاصر در برخی استانها.
Eucharist (Holy Communion)
Eucharist در عبادت انگلیکانی مرکزی است و بهعنوان وسیلهای برای جاذبه و تغذیه روحانی در نظر گرفته میشود. فرکانس و سبک خدمات Eucharistic میتواند بهطور گستردهای متفاوت باشد:
- جماعتهای High Church: ممکن است Eucharist را بهطور روزانه جشن بگیرند و از لباسهای liturgical سنتی، سرودخوانی و دیگر عناصر مرتبط با عبادت کاتولیک استفاده کنند.
- جماعتهای Low Church: ممکن است دعاهای صبحگاهی را بهعنوان خدمات اصلی روز یکشنبه ارائه دهند و Eucharist را کمتر و بهسبک سادهتری جشن بگیرند.
سایر آیینهای sacramental
در حالی که تعمید و Eucharist دو sacrament اصلی هستند که بهعنوان ضروری برای نجات شناخته میشوند، انگلیکانیسم همچنین پنج آیین sacramental دیگر را برگزار میکند که گاهی بهعنوان اعمال sacramental شناخته میشوند:
- تأیید: بهعنوان تأیید شخصی از ایمان و تقویت روحالقدس دیده میشود.
- اعتراف و عفو: بهصورت خصوصی یا جمعی ارائه میشود و بر روی بخشش خدا تأکید دارد.
- ترتیب مقدس: اعطای مقام به دیقان، کشیشان و اسقفها، که تداوم وزارت apostolic را تأیید میکند.
- ازدواج: بهعنوان اتحادی عهدی جشن گرفته میشود که بازتابدهنده رابطه مسیح با جماعت است.
- مقدسسازی بیماران: با دعاهایی برای شفا و گذاشتن دستها بر روی بیماران اجرا میشود.
ساختار جماعت و ارتباطات انگلیکانی
ساختار و حکومت episcopal:
انگلیکانیسم یک سیستم episcopal را حفظ میکند، به این معنی که تحت حکومت اسقفها قرار دارد که بر دیoceseها نظارت میکنند. سلسلهمراتب جماعت شامل اسقفهای کل، اسقفها، کشیشان و دیقان است و اسقف اعظم کانتربری بهعنوان نماد وحدت در سراسر ارتباطات انگلیکانی عمل میکند. با وجود این ساختار سلسلهمراتبی، خودمختاری محلی یک اصل کلیدی است و استانهای فردی حق دارند خود را اداره کنند.
ساختار جهانی – ارتباطات انگلیکانی
ارتباطات انگلیکانی یک خانواده جهانی از کلیساهای خودمختار است که با یکدیگر ارتباط دارند. هر استان خودمدیر است، اما از طریق تاریخ مشترک و شیوههای عبادت به هم متصل هستند. کنفرانس لمبث هر ده سال یکبار برگزار میشود و اسقفهایی از سراسر جهان برای بحث در مورد مسائل الهیاتی و اجتماعی گرد هم میآیند. با این حال، اسقف اعظم کانتربری همانند پاپ در کلیسای کاتولیک قدرت ندارد؛ بلکه نقش او عمدتاً رهبری معنوی و ترویج وحدت است.
استانهای عمده و تفاوتهای منطقهای
انگلیکانیسم در مناطق مهمی مانند انگلستان، ایالات متحده (کلیسای اسقفی)، استرالیا، کانادا، نیوزلند و آفریقای زیر صحرا حضور چشمگیری دارد. در میان این استانها تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد:
- انگلیکانیسم آفریقایی معمولاً محافظهکارتر است، بهویژه در مورد مسائل اجتماعی مانند ازدواج همجنسگرایان و انتصاب زنان به مقامهای کشیشی.
- کلیسای اسقفی در ایالات متحده مواضع لیبرالتری در مورد شمول LGBTQ+ و الهیات پیشرفته اتخاذ کرده است که منجر به تنشها در درون ارتباطات شده است.
- در انگلستان، کلیسای انگلستان بهعنوان کلیسای رسمی کشور باقیمانده است و پادشاه بهعنوان رئیس عالی آن عمل میکند.
چالشها و تحولات مدرن
تنشهای الهیاتی و اجتماعی: تأکید انگلیکانیسم بر پذیرش دیدگاههای مختلف الهیاتی منجر به درگیریهای داخلی قابل توجهی در زمینههای دینی و اجتماعی شده است، از جمله:
- انتصاب زنان: بسیاری از استانهای انگلیکانی اکنون زنان را بهعنوان کشیش و اسقف منصوب میکنند، هرچند این موضوع در برخی مناطق هنوز جنجالی است.
- ازدواج همجنسگرایان و کشیشان LGBTQ+: اختلافنظرها در مورد برکت ازدواجهای همجنسگرایان و انتصاب کشیشان LGBTQ+ به تنشها و در برخی موارد به تقسیمها درون ارتباطات منجر شده است. بازآرایی انگلیکانی شامل تشکیل گروههایی مانند GAFCON (کنفرانس آینده جهانی انگلیکانی) و کلیسای انگلیکانی در آمریکای شمالی (ACNA) است که تعالیم محافظهکارانه را حفظ میکنند.
انتصاب زنان
سؤال اینکه آیا زنان باید اجازه داشته باشند بهعنوان کشیش و اسقف خدمت کنند، یکی از مسائل اصلی در ارتباطات انگلیکانی بوده است. بسیاری از استانها، از جمله کلیسای انگلستان، کلیسای اسقفی در ایالات متحده و کلیسای انگلیکانی استرالیا، اکنون زنان را در تمام سطوح وزارت منصوب میکنند. با این حال، این عمل در برخی مناطق جنجالی باقیمانده است، بهطوریکه دیocese های محافظهکارتر و استانها بهطور خاص با انتصاب زنان مخالف یا آن را محدود میکنند.
ازدواج همجنسگرایان و شمول LGBTQ+
بحثها درباره برکت دادن به اتحادیههای همجنسگرایان، برابری ازدواج و انتصاب کشیشان LGBTQ+ بهطور علنی منجر به تقسیمات قابل توجهی شده است. در کلیسای اسقفی (ایالات متحده) و کلیسای انگلیکانی کانادا، مواضع پیشرفته در این زمینهها منجر به پذیرش ازدواج همجنسگرایان شده است، در حالیکه استانهای سنتیتر، بهویژه در آفریقا و آسیا، به حفظ تعالیم محافظهکارانه درباره جنسیت ادامه میدهند.
بازآرایی انگلیکانی و جنبشهای انشعابی
این درگیریهای دینی و اجتماعی منجر به ظهور جنبشهایی مانند GAFCON (کنفرانس آینده جهانی انگلیکانی) شده است که به دنبال حفظ تعالیم سنتی انگلیکانی است. علاوه بر این، تشکیل کلیسای انگلیکانی در آمریکای شمالی (ACNA) در سال 2009 نمایانگر یک شکاف از کلیسای اسقفی است که بر دیدگاههای سنتی درباره ازدواج و کتاب مقدس تأکید دارد.
کاهش عضویت و سکولاریزاسیون
در برخی کشورهای غربی، از جمله انگلستان، ایالات متحده و استرالیا، کلیسای انگلیکانی با کاهش عضویت و نفوذ بهدلیل افزایش سکولاریزاسیون روبهرو است. تلاشها برای نوینسازی عبادت، درگیری با مسائل اجتماعی معاصر و تشویق به مشارکت جوانان در حال انجام است، اما چالشها همچنان قابل توجه باقی مانده است.
زمینههای فرهنگی و تفاوتهای منطقهای
گستره جهانی ارتباطات انگلیکانی منجر به رویکردهای مختلفی در الهیات و عمل شده است که تحت تأثیر زمینههای فرهنگی قرار دارد:
- انگلیکانیسم آفریقایی: معمولاً محافظهکارتر است، بهویژه در مورد تعالیم اخلاقی و مسائل عدالت اجتماعی. کلیساهای انگلیکانی در کشورهایی مانند نیجریه، اوگاندا و کنیا رشد قابل توجهی را تجربه کرده و اغلب بهطور انتقادی به روندهای لیبرالتر در انگلیکانیسم غربی نگاه میکنند.
- انگلیکانیسم در جنوب جهانی: رشد در جنوب جهانی قوی است و از طریق نویددهی و سبک عبادت کاریزماتیک به پیش میرود. این مناطق معمولاً بر تجدید روحانی، اعتبار کتاب مقدس و کارهای بشارتی تأکید دارند.
روابط و تلاشهای اکومنیکی
گفتگوی انگلیکانی-کاتولیک رومی: از زمان کنفرانس دوم واتیکان (1962-1965)، ارتباطات انگلیکانی در تلاش برای آشتی دادن تفاوتها با کلیسای کاتولیک رومی فعال بوده است. کمیسیون بینالمللی انگلیکانی-کاتولیک رومی (ARCIC) برای جستجوی توافق بیشتر در مورد مسائل کلیدی مانند Eucharist، وزارت و اقتدار تأسیس شد. با این حال، تفاوتها در مسائل مانند انتصاب زنان و تعالیم اخلاقی، امکان اشتراک کامل را محدود کرده است.
گفتوگو با ارتدکس شرقی
انگلیکانیها همچنین در بحثهایی با مسیحیان ارتدکس شرکت کردهاند تا میراث مشترک و تفاوتهای دکترین را بررسی کنند. هر دو سنت بهطور تاریخی به جانشینی رسولان و عبادت لیتورژیک متعهد هستند که این موضوع زمینهای مشترک برای گفتوگو فراهم میآورد.
روابط با فرقههای پروتستان
ارتباطات انگلیکانی توافقهایی با کلیساهای مختلف پروتستان، از جمله لوتری، متدیست و اصلاحشده شکل داده است. نمونههای قابل توجه شامل همبستگی پوروو است که کلیساهای انگلیکانی و لوتری را در شمال اروپا به هم پیوند میدهد و توافقهایی با کلیسای متدیست ایالات متحده بهمنظور تقویت روابط نزدیکتر دارد.
کنفرانس لمبث و نقش آن در وحدت
کنفرانس لمبث که تقریباً هر ده سال یکبار، اسقفان از سرتاسر ارتباطات را گرد هم میآورد، بهعنوان یک مجمع کلیدی برای بحث در مورد چالشهای الهیاتی، اجتماعی و سیاسی که انگلیکانیسم با آنها مواجه است، عمل میکند. در حالیکه تصمیمات گرفتهشده الزامآور نیستند، اما وزن معنوی قابل توجهی دارند و به هدایت جهتگیری کلیسای جهانی کمک میکنند.
باپتیستها
سنت باپتیستی یکی از شناختهشدهترین فرقههای پروتستان است که بهخاطر تأکیدش بر تعمید مؤمنان، آزادی مذهبی و خودمختاری جماعتهای محلی شناخته میشود. ریشههای جنبش باپتیستی به اوایل قرن هفدهم برمیگردد، زمانی که بسیاری از گروههای پروتستان در تلاش بودند تا اصلاحات بیشتری در کلیسای انگلستان ایجاد کنند یا جوامع جداگانه با باورها و شیوههای متفاوت تأسیس کنند.
تاریخ و توسعه
ریشهها در انگلستان (قرن هفدهم)
جنبش باپتیستی در اوایل دهه 1600 در انگلستان با تشکیل جماعتهای جداییطلبی که مدل کلیسای دولتی را رد کردند و بهدنبال شیوهای از عبادت بر پایه کتاب مقدس بودند، آغاز شد. اولین جماعت باپتیستی شناختهشده توسط جان اسمیث و توماس هلوویس در سال 1609 تأسیس شد. اسمیث، که در ابتدا یک وزیر پیوریتانی بود، به این باور رسید که تعمید باید تنها برای مؤمنان (بزرگسالانی که به مسیح ایمان دارند) انجام شود و از تعمید نوزادان که در دیگر فرقهها رایج بود، چشمپوشی کرد.
- جان اسمیث: پس از مدتی مطالعه در عهد جدید، اسمیث به این نتیجه رسید که تعمید مؤمنان با غوطهوری تنها شکل معتبر تعمید است. نظرات او منجر به شکاف با کلیسای انگلستان شد و بر تأسیس اولین کلیسای باپتیستی عمومی در آمستردام تأثیر گذاشت.
- توماس هلوویس: همکار اسمیث، هلوویس در سال 1612 به انگلستان بازگشت و اولین جماعت باپتیستی را در خاک انگلستان تأسیس کرد. او برای آزادی مذهبی همه افراد، صرفنظر از ایمانشان، حمایت کرد و با مفهوم کلیسای دولتی به چالش کشید.
گسترش به آمریکا
جنبش باپتیستی به سرعت به مستعمرات آمریکایی گسترش یافت، جایی که بهخاطر تأکیدش بر آزادی مذهبی و جدایی کلیسا از دولت، رشد سریعی داشت. راجر ویلیامز، یکی از شخصیتهای کلیدی در تاریخ باپتیستی اولیه آمریکا، اولین کلیسای باپتیستی در آمریکا را در پروویدنس، رود آیلند در سال 1638 تأسیس کرد. ویلیامز یک حامی قوی برای آزادی وجدان بود و رود آیلند را بهعنوان پناهگاهی برای معترضان مذهبی تأسیس کرد.
بیداری بزرگ (قرن هجدهم)
بیداری بزرگ، یک سری از احیای مذهبی در قرن هجدهم، بهطور قابل توجهی رشد کلیساهای باپتیستی در آمریکای شمالی را تقویت کرد. این جنبش بر تجربیات شخصی تغییر و تحول، موعظههای احساسی و تجدید روحانی تأکید داشت و بسیاری از افراد را به ایمان باپتیستی جذب کرد.
تعمید مؤمنان و حکومت جماعتی
تعمید مؤمنان با غوطهوری
یکی از ویژگیهای بارز سنت باپتیستی، عمل تعمید مؤمنان است که تنها افرادی که اعتراف شخصی به ایمان در عیسی مسیح دارند، تعمید داده میشوند. این عمل بر این باور استوار است که تعمید باید اعلام عمومی از ایمان باشد که پس از تصمیم شخصی برای پذیرش مسیح انجام شود، نه یک مراسم که بر نوزادان اعمال میشود. شیوه تعمید نیز متمایز است، بهطوریکه غوطهوری استاندارد است تا نماد دفن و رستاخیز با مسیح باشد.
حکومت جماعتی
باپتیستها به یک شکل از حکومت جماعتی پایبند هستند، به این معنی که هر کلیسای محلی خودمختار و خودگردان است. تصمیمات مربوط به دکترین، رهبری و شیوههای عبادت توسط اعضای جماعت اتخاذ میشود، نه یک مقام مرکزی یا رهبری سلسلهمراتبی. این ساختار بر روی روحانیت همه مؤمنان تأکید دارد و به مشارکت فعال اعضای کلیسا در فرآیندهای تصمیمگیری اجازه میدهد.
نقش وزرای منصوب
در حالی که باپتیستها وزرای کشیش و مسئولان منصوب را شناسایی میکنند، اما این نقشها را بهعنوان موقعیتهای رهبری خدمتگذار میبینند نه بهعنوان واسطههای فیض. کشیشان معمولاً توسط جماعت محلی انتخاب میشوند و مسئول موعظه، آموزش و ارائه راهنمایی روحانی هستند.
باورهای اصلی و تمایزات الهیاتی
اقتدار کتاب مقدس
باپتیستها به اقتدار کتاب مقدس بهعنوان راهنمای نهایی برای ایمان و عمل پایبند هستند. کتاب مقدس بهعنوان کلام الهامبخش و بیخطا در نظر گرفته میشود و بنیاد تمام تعالیم دکترینال است. این اصل «تنها کتاب مقدس» (sola scriptura) بهعنوان یک اصل مرکزی در الهیات باپتیستی شناخته میشود و بر موضع آنها در موضوعات مختلفی چون تعمید، حکومت کلیسا و عبادت تأثیر میگذارد.
آزادی مذهبی و جدایی کلیسا از دولت
تاریخی، باپتیستها حامیان قوی آزادی مذهبی بودهاند و جدایی کلیسا از دولت را ترویج کردهاند. این باور ریشه در این عقیده دارد که ایمان باید عملی داوطلبانه باشد که از اجبار یا نفوذ دولت آزاد باشد. تأکید بر آزادی وجدان به شکلگیری مشارکت باپتیستها در مسائل اجتماعی و سیاسی، بهویژه در ایالات متحده، که نقش قابل توجهی در توسعه قوانین آزادی مذهبی ایفا کرده است، کمک کرده است.
نویددهی و کارهای بشارتی
باپتیستها به اهمیت نویددهی تأکید میکنند و بر این باورند که مسئولیت هر مسیحی این است که انجیل عیسی مسیح را به اشتراک بگذارد. سنت باپتیستی بهخاطر تعهدش به کارهای بشارتی، هم در داخل و هم در خارج از کشور، شناخته میشود و سازمانهایی مانند «هیأت بینالمللی بشارت» و «هیأت بشارت آمریکای شمالی» نقشهای کلیدی در گسترش جهانی دارند.
شیوههای عبادت و زندگی کلیسایی
خدمات عبادتی ساده
عبادت باپتیستی معمولاً غیر لیتورژیک است، به این معنی که تقویم عبادتی مشخصی ندارد و از آئینهای رسمی پیروی نمیکند. خدمات معمولاً با موعظه، آوازهای جمعی و دعا مشخص میشوند و بر آموزش کتاب مقدس تأکید دارند. آواز خواندن سرودها بهطور سنتی نقش مهمی در عبادت باپتیستی ایفا کرده است، اگرچه بسیاری از کلیساهای باپتیستی معاصر اکنون موسیقی عبادتی مدرن را نیز وارد کردهاند.
آئینها: تعمید و شام خداوند
باپتیستها دو آئین (نه مراسم) را مشاهده میکنند که بهعنوان اعمال نمادین در نظر گرفته میشوند و نه بهعنوان وسیلهای برای فیض:
- تعمید با غوطهوری: همانطور که گفته شد، باپتیستها تعمید مؤمنان با غوطهوری را عمل میکنند که نماد شناسایی مؤمن با مرگ، دفن و رستاخیز مسیح است.
- شام خداوند (کمون): این آئین بهعنوان یادآوری از قربانی مسیح مشاهده میشود و نان و جام نماینده بدن و خون او هستند. بر خلاف برخی از دیگر فرقهها، باپتیستها عناصر را بهعنوان اینکه واقعاً بدن و خون مسیح میشوند، نمیبینند، بلکه بهعنوان یک یادآوری نمادین در نظر میگیرند.
برنامههای مدارس یکشنبه و مطالعه کتاب مقدس
مدارس یکشنبه و گروههای مطالعه کتاب مقدس جزء لاینفک زندگی کلیسای باپتیستی هستند که بر آموزش و مطالعه کتاب مقدس برای تمام سنین تأکید دارند. این برنامهها هدف دارند تا درک مؤمنان از کتاب مقدس را عمیقتر کنند و رشد روحانی را تشویق نمایند.
فرقههای باپتیستی معاصر و تنوع
تنوع در میان گروههای باپتیستی
سنت باپتیستی یکپارچه نیست؛ شامل گروههای مختلفی با دیدگاههای الهیاتی متفاوت است. برخی از فرقههای بزرگ باپتیستی شامل:
باپتیستها
سنت باپتیستی یکی از شناختهشدهترین فرقههای پروتستان است که بهخاطر تأکیدش بر تعمید مؤمنان، آزادی مذهبی و خودمختاری جماعتها شناخته میشود. ریشههای جنبش باپتیستی به اوایل قرن هفدهم برمیگردد، زمانی که بسیاری از گروههای پروتستان در تلاش بودند تا اصلاحات بیشتری در کلیسای انگلستان ایجاد کنند یا جوامع جداگانه با باورها و شیوههای متفاوت تأسیس کنند.
تاریخ و توسعه
باپتیستهای جنوبی (SBC)
بزرگترین فرقه باپتیستی در ایالات متحده که بهخاطر الهیات محافظهکارانه و فعالیتهای فعال در نویددهی و کارهای بشارتی شناخته میشود.
کلیساهای باپتیستی آمریکایی (ABCUSA)
گروه باپتیستی با رویکردی معتدلتر که بر عدالت اجتماعی و تلاشهای اکومونیکال تأکید دارد.
کنوانسیون ملی باپتیستها
یک فرقه باپتیستی برجسته آمریکایی-آفریقایی که نقش کلیدی در فعالیتهای حقوق مدنی ایفا کرده است.
باپتیستهای مستقل
کلیساهایی که به هیچ ساختار فرقهای رسمی وابسته نیستند و اغلب رویکردی بنیادگرایانهتر به دکترین دارند.
مسائل معاصر و مباحثات
باپتیستها با مباحثات مداوم در مورد موضوعاتی مانند نقش زنان در وزارت، عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی مواجه هستند. بهویژه، کنوانسیون باپتیستهای جنوبی تنشهایی در مورد مکملگرایی (نظریهای که میگوید مردان و زنان نقشهای متفاوتی در کلیسا و خانواده دارند) در مقابل برابریخواهی و میزان مشارکت کلیسا در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را تجربه کرده است.
تأثیر جهانی و نفوذ
باپتیستها در سطح بینالمللی حضوری چشمگیر دارند و کلیساها و انجمنهای باپتیستی در کشورهایی مانند برزیل، نیجریه، هند و کره جنوبی وجود دارند. اتحادیه جهانی باپتیستها (BWA) بهعنوان یک fellowship جهانی عمل میکند که گروههای مختلف باپتیست را برای همکاری در کارهای بشارتی و حمایت از آزادی مذهبی متحد میکند.
متدیسم
متدیسم یک فرقه مسیحی پروتستان است که در قرن هجدهم بهعنوان یک جنبش احیایی درون کلیسای انگلستان شکل گرفت و بر تقدس شخصی، عمل اجتماعی و رویکرد ساختاریافته به زندگی روحانی تأکید دارد. این فرقه توسط جان وسلی و پیروانش تأسیس شد که هدفشان اصلاح کلیسای انگلستان از درون با ترویج انضباط روحانی عمیقتر و دسترسی به حاشیهنشینان بود.
تاریخ و توسعه
ریشهها با جان وسلی و باشگاه مقدس (قرن هجدهم)
جنبش متدیستی در دهه 1730 آغاز شد، زمانی که جان وسلی، برادرش چارلز وسلی و دیگران در دانشگاه آکسفورد باشگاه مقدس را تشکیل دادند، گروهی که به انضباط روحانی سختگیرانه، مطالعه کتاب مقدس، دعا و خدمت اجتماعی اختصاص داشت. رویکرد متدیک آنها به شیوههای روحانی باعث شد که لقب “متدیست” را به خود بگیرند.
بیداری وسلی
جنبش بهدنبال تجربه بیداری روحانی “دلگرمکننده” جان وسلی در سال 1738 در یک جلسه در خیابان آلدراگیت در لندن، که او احساس عمیق اطمینان در ایمانش را داشت، شتاب گرفت. این تجربه الهیات او را شکل داد و باعث شد که احیایی وسیع در سرتاسر انگلستان بهوجود آید، چرا که وسلی و همکاران متدیستش به موعظه در زمینهها، مکانهای عمومی و کلیساها پرداختند. تأکید بر جذب مردم کارگری که احساس میکردند از کلیسای مستقر کنار گذاشته شدهاند، بخش مهمی از این تلاش بود.
جدایی از کلیسای انگلستان
اگرچه وسلی هدفش اصلاح کلیسای انگلستان بود نه ایجاد یک فرقه جدید، اما تنشهایی بر سر شیوههای متدیستی مانند موعظه غیررسمی و تشکیل جوامع متدیستی جداگانه بهوجود آمد. پس از مرگ وسلی در سال 1791، جنبش به رشد خود ادامه داد و در نهایت بهعنوان یک فرقه مستقل شکل گرفت. کلیسای متدیست اپیاسکوپال در آمریکا در سال 1784 تأسیس شد که قدمی مهم بهسوی استقلال نهادی بود.
الهیات عملی و عمل اجتماعی
اصول کلیدی – الهیات آرمنی
متدیسم ریشه در الهیات آرمنی دارد که بر آزادی اراده و اعتقاد به این که فیض الهی به همه افراد اجازه میدهد تا نجات را انتخاب کنند، تأکید دارد. این در تضاد با تقدیرگرایی کلاویستی است که تنها برگزیدگان را برای نجات انتخاب میکند. اصول الهیاتی کلیدی شامل:
- فیض پیشین: باور به این که فیض الهی برای همه افراد در دسترس است و آنها را برای پاسخ به انجیل آماده میکند.
- فیض توجیهکننده: فیضی که گناه را میبخشد و فرد را به رابطهای درست با خدا از طریق ایمان در عیسی مسیح میآورد.
- فیض تقدیسی: فیضی که به فرد کمک میکند در تقدس رشد کند و بهطور بیشتر شبیه مسیح شود، که یک فرآیند روحانی مادامالعمر است.
کمال مسیحی
یک دکترین مشخص متدیستی کمال مسیحی یا تقدیس کامل است که آموزش میدهد که مؤمنان میتوانند به حالت عشق کامل برای خدا و همسایه دست یابند و از گناه عمدی آزاد شوند. در حالی که این موضوع به معنای کمال بیگناهی نیست، بلکه به یک حالت روحانی بالغ اشاره دارد که در آن عشق به خدا هر عمل را هدایت میکند.
عدالت اجتماعی و خیریه
جان وسلی بر جنبههای عملی ایمان تأکید کرد و برای عدالت اجتماعی، مراقبت از فقرا و اصلاح زندانها Advocacy کرد. ابعاد اجتماعی قوی متدیسم به تأسیس مدارس، یتیمخانهها، بیمارستانها و جوامع بشارتی منجر شد. کلیسا در تاریخ به مسائل اجتماعی مانند لغو بردهداری، حقوق کارگران و احتیاط اجتماعی پرداخته است.
شیوههای عبادت و زندگی کلیسایی
عبادت ساختار یافته و سرودن
خدمات عبادتی متدیستی ساختاریافته اما انعطافپذیر هستند و معمولاً شامل خواندن متون کتاب مقدس، سرودها، دعا و موعظه میشوند. چارلز وسلی، برادر جان، یک شاعر سرود پرکار بود و سرودهای او همچنان بخش مرکزی عبادت متدیستی هستند. متدیستها به خاطر سنت غنی خود در آوازهای جمعی شناخته میشوند که بهعنوان یک بیان حیاتی از ایمان در نظر گرفته میشود.
نقش آئینها
متدیسم دو آئین، تعمید و شام خداوند را بهعنوان وسیلههای فیض شناسایی میکند. در حالی که متدیستها مفهوم ترانسوبستانسیاسی کلیسا را رد میکنند، آنها حضور مسیح در افخارستی را تأیید میکنند و آن را بهعنوان یک تجربه روحانی که مؤمنان را با مسیح متحد میکند، مینگرند.
- تعمید: به هر دو نوزادان و بزرگسالان اعطا میشود و نماد فیض پیشین خدا و ورود به جامعه مسیحی است.
- شام خداوند: بهعنوان یک وعده غذایی مشترک جشن گرفته میشود که بر یادآوری قربانی مسیح، تغذیه روحانی و اتحاد میان مؤمنان تأکید میکند.
گروههای کوچک و پاسخگویی
با پیروی از الگوی وسلی، متدیسم همچنان بر دوستی گروههای کوچک برای رشد روحانی و پاسخگویی تأکید میکند. این گروهها، که اغلب بهعنوان جلسات کلاس یا باند شناخته میشوند، فضایی برای دعا، مطالعه، حمایت متقابل و اعتراف به گناهان فراهم میکنند.
حکومت کلیسایی و ساختار جهانی
ارتباطی
ویژگی مشخص سیاست متدیستی ارتباطی است، بهطوریکه کلیساها در یک شبکه از حمایت و حکومت متقابل پیوند میخورند. کنفرانس سالانه یک نهاد تصمیمگیری مرکزی در متدیسم است که در آن نمایندگان کشیش و غیرکشیش گرد هم میآیند تا درباره سیاست کلیسا بحث کنند، وزرا را منصوب کنند و تلاشهای بشارتی را هماهنگ کنند.
- ساختار اپیاسکوپالی: کلیسای متدیست متحد (UMC) و برخی دیگر از نهادهای متدیستی دارای ساختار اپیاسکوپالی هستند، به این معنا که تحت نظارت کشیشانی هستند که نقش نظارتی و روحانی بر جماعتها و کشیشها دارند.
- ساختار غیر اپیاسکوپالی: سایر شاخهها، مانند کلیسای متدیست بریتانیا، یک ساختار غیرمرکزیتر یا کشیشی را دنبال میکنند که بدون نظارت سلسلهمراتبی کشیشها است.
طرح کنفرانس ارتباطی متدیست
در پاسخ به مباحثات در مورد گنجاندن LGBTQ+، برخی از نهادهای متدیستی مدلهای جدید حکومتی را بررسی کردهاند تا به دیدگاههای الهیاتی متنوع درون سنت متدیستی پاسخ دهند. طرح کنفرانس ارتباطی متدیست هدف دارد که به گروههای مختلف اجازه دهد در زیر یک چارچوب مشترک coexist کنند در حالی که ویژگیهای الهیاتی خود را حفظ میکنند.
چالشها و توسعههای معاصر
مباحثات در مورد مسائل اجتماعی
متدیسم، بهویژه در کلیسای متدیست متحد (UMC)، با اختلافات داخلی قابل توجهی در مورد گنجاندن LGBTQ+، ازدواج همجنسگراها و تأسیس کشیشهای همجنسگرا مواجه شده است. این مباحثات منجر به پیشنهادات برای جدایی و تشکیل نهادهای محافظهکارتر مانند کلیسای متدیست جهانی شده است که بهدنبال حفظ دیدگاههای سنتی در مورد ازدواج و جنسیت است.
کاهش عضویت در غرب در مقابل رشد در جنوب جهانی
در آمریکای شمالی و غرب اروپا، متدیسم کاهش عضویت را تجربه کرده است که به روندهای وسیعتر سکولاریزاسیون اشاره دارد. در مقابل، کلیسای متدیست در جنوب جهانی، بهویژه در آفریقا، فیلیپین و کره، رشد چشمگیری را تجربه کرده است، جایی که کلیسا بر نویددهی، توسعه اجتماعی و تحول اجتماعی تأکید میکند.
روابط اکومونیکال و گفتگوهای بیندینی
متدیسم بهطور فعال به دنبال گفتگوهای اکومونیکال با سایر سنتهای مسیحی، از جمله انگلیکانیها، لوترانها، کلیساهای اصلاحشده و کاتولیکها بوده است. شورای جهانی متدیستها وحدت میان گروههای متدیست در سراسر جهان را ترویج میکند و در تلاشهای مشترک با دیگر فرقهها در امور الهیات، عدالت اجتماعی و مأموریت شرکت میکند.
پنتیکاستالیسم/کارزماتیک
پنتیکاستالیسم یک جنبش مسیحی پروتستان است که بر تجربه مستقیم و شخصی با خدا از طریق روحالقدس تأکید دارد. این جنبش با اعتقاد به تعمید روحالقدس و نشانههایی چون صحبت به زبانهای مختلف، شفا، پیشگویی و دیگر هدیههای روحانی شناخته میشود. این جنبش در اوایل قرن بیستم بهوجود آمد و به یکی از مهمترین و سریعترین رشدکنندهترین شاخههای مسیحیت در سراسر جهان تبدیل شده است.
تاریخ و توسعه
ریشهها و تأثیرات اولیه
پنتیکاستالیسم در اوایل قرن بیستم آغاز شد و ریشههای آن در جنبش مقدس (Holiness) است که بر تقدس شخصی و تقدیس تأکید دارد. شخصیتهای کلیدی که در توسعه اولیه آن تأثیرگذار بودند شامل:
- چارلز فاکس پارام (1873–1929): که غالباً بهعنوان پدر پنتیکاستالیسم مدرن شناخته میشود. او یک موعظهکننده مقدس بود که بر تعمید روحالقدس با نشانه اولیه صحبت به زبانها تأکید داشت. او یک مدرسه کتاب مقدس در توپیکا، کانزاس تأسیس کرد، جایی که در سال 1901، شاگردانش آنچه را که بهعنوان ریختن روحالقدس توصیف کردند، تجربه کردند و به زبانهای ناشناخته صحبت کردند.
- ویلیام جی. سیمور (1870–1922): یک موعظهکننده آفریقایی-آمریکایی که نقش مهمی در گسترش پنتیکاستالیسم ایفا کرد. سیمور رهبری احیای آذوسا استریت در لس آنجلس (1906–1909) را بر عهده داشت که بهعنوان یک رویداد تاریخی در تاریخ پنتیکاستال شناخته میشود. این احیا افرادی از زمینههای نژادی و فرقهای مختلف را جذب کرد و گزارشهای مربوط به شفاهای معجزهآسا، صحبت به زبانها و دیگر پدیدههای روحانی به رشد سریع جنبش کمک کرد.
احیای آذوسا استریت
احیای آذوسا استریت بهطور گستردهای بهعنوان کاتالیزور جنبش جهانی پنتیکاستالیسم شناخته میشود. جلسات احیاء که تحت رهبری ویلیام سیمور برگزار شد، بهخاطر عبادت پرشور، یکپارچگی نژادی و ریختن خودجوش روحالقدس معروف بودند. این رویداد هزاران نفر را از سراسر ایالات متحده و کشورهای دیگر جذب کرد که سپس تجربه پنتیکاستال را به کلیساهای خود بازگرداندند و منجر به تأسیس تعداد زیادی فرقه پنتیکاستالی شدند.
گسترش و نهادی شدن
پنتیکاستالیسم بهسرعت در آمریکای شمالی، آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا گسترش یافت و به پیدایش فرقههای مختلفی از جمله مجامع خدا، کلیسای خدا در مسیح (COGIC) و کلیسای مقدس پنتیکاستالی منجر شد. این گروهها دکترینها را نهادی کردند و ساختارهای سازمانی را توسعه دادند در حالی که همچنان بر تجربیات روحانی و هدیههای کاریزماتیک تأکید داشتند.
تعمید روحالقدس و هدیههای روحانی
تعمید روحالقدس
یک دکترین مرکزی در پنتیکاستالیسم، اعتقاد به این است که تعمید در روحالقدس تجربهای متمایز و جدا از تبدیل است. این تعمید بهعنوان قدرت بخشیدن به مؤمنان برای خدمت مسیحی، نویددهی و زندگی مقدس در نظر گرفته میشود. این معمولاً با نشانه اولیه صحبت به زبانها (گلاسلایا) همراه است که بهعنوان نشانهای ماورایی از حضور روحالقدس در نظر گرفته میشود.
هدیههای روحانی (کاریزماتا)
پنتیکاستالیسم به تداوم هدیههای روحانی، یا کاریزماتا، که در عهد جدید توصیف شدهاند، بهویژه در 1 قرنتیان 12-14، تأکید دارد. این هدیهها شامل:
- صحبت به زبانها (گلاسلایا): توانایی ماورایی برای صحبت به زبانی که آموخته نشده، یا بهعنوان زبانی آسمانی (برای دعا و تعلیم شخصی) یا بهعنوان زبانی انسانی (استفاده در نویددهی).
- شفا: باور به این که خدا میتواند بهطرز معجزهآسا بیماریهای جسمی و روحی را از طریق دعا و نهادن دستها شفا دهد.
- پیشگویی: رساندن پیامهای الهی الهامشده که میتواند شامل تشویق، تقویت یا پیشگویی وقایع آینده باشد.
- تعبیر زبانها: توانایی فهم و تعبیر پیامی که به زبانها داده شده است، که بهعنوان مفید برای تقویت کلیسا در نظر گرفته میشود.
نقش روحالقدس در زندگی روزمره
پنتیکاستالیها بر کارکرد مستمر روحالقدس در زندگی مؤمن تأکید دارند، از جمله هدایت، قدرتبخشی برای خدمت و رشد روحانی. ثمر روح (عشق، شادی، صلح و غیره) بهعنوان نشانهای از زندگی پر از روح در نظر گرفته میشود و مؤمنان تشویق میشوند که زندگیای را زندگی کنند که انعکاس مقدس و قدرت خدا باشد.
شیوههای عبادت و زندگی کلیسایی
عبادت پویا و خودجوش
عبادت پنتیکاستالی با خودجوشی و ابراز احساسات مشخص میشود و معمولاً شامل موسیقی زنده، دست زدن، رقص و بالا بردن دستها است. خدمات عبادتی معمولاً دورههای طولانی از دعا، شهادتها و دعوتهای محراب را شامل میشود، جایی که افراد دعوت میشوند تا دعا، شفا یا تعمید روحالقدس را دریافت کنند. تمرکز بر تجربه حضور خدا بهطور ملموس است.
استفاده از موسیقی و سرودن
موسیقی نقش مرکزی در عبادت پنتیکاستالی دارد و بر سرودهای عبادتی معاصر، موسیقی گاسپل و سرودهای روحانی تأکید میشود. استفاده از گروههای ستایش، گروههای کر و حتی اجراهای انفرادی رایج است و هدف آن ایجاد جوی مناسب برای تجربه روحالقدس است.
دعوتهای محراب و خدمات شفا
بسیاری از خدمات پنتیکاستالی شامل زمانهایی برای خدمت به محراب است، جایی که افراد میتوانند برای دریافت دعا در مورد نیازهای مختلف، از جمله شفا، نجات یا تجدید روحانی به جلو بیایند. خدمات شفا معمولاً با شهادتهایی از بهبودیهای معجزهآسا همراه است و بهعنوان نمایش قدرت خدا در دنیای امروز دیده میشود.
حکومت کلیسایی و تنوع سازمانی
سیاست کلیسایی متنوع
فرقههای پنتیکاستالی دامنهای از ساختارهای حکومتی را نشان میدهند:
- برخی، مانند مجامع خدا، از مدلی جماعتی استفاده میکنند که فرآیندهای تصمیمگیری دموکراتیک و خودمختاری محلی برای کلیساها را فراهم میکند.
- دیگران، مانند کلیسای خدا در مسیح (COGIC)، مدلی اپیاسکوپالی را دنبال میکنند که در آن کشیشان نظارت بر مناطق و جماعتها را انجام میدهند.
- کلیساهای کاریزماتیک مستقل و غیرمذهبی غالباً مدلی رهبری کشیشی را اتخاذ میکنند، جایی که کشیش ارشد نقش مرکزی در راهنمایی کلیسا دارد.
رشد کلیساهای مستقل و غیرمذهبی
در دهههای اخیر، مرز بین پنتیکاستالیسم و مسیحیت کاریزماتیک مبهم شده است و بسیاری از کلیساهای کاریزماتیک مستقل شیوههای عبادتی به سبک پنتیکاستالی را بدون وابستگی فرقهای رسمی بهکار میبرند. وزارتهای جهانی برجستهای مانند کلیسای هیلزونگ، کلیسای بتل و جنبش واین یارد نقشهای مهمی در شکلدهی به عبادت و الهیات کاریزماتیک مدرن ایفا کردهاند.
تأثیر مدرن، رشد و چالشها
گسترش و رشد جهانی
پنتیکاستالیسم یکی از سریعترین جنبشهای مسیحی در حال رشد است که در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا گسترش قابل توجهی دارد. تأکید آن بر تجربیات روحانی، شفا و شکوفایی با زمینههای فرهنگی مختلف همخوانی دارد و اغلب افراد را از کلیساهای سنتی یا اصلی جذب میکند. رشد این جنبش همچنین ناشی از سازگاری آن با فرهنگهای محلی و تأکید بر معجزات و رهایی است.
مباحثه در مورد بشارت رفاه
برخی از رهبران پنتیکاستالی و کاریزماتیک بشارت رفاه را در آغوش گرفتهاند که آموزش میدهد که ایمان و اعتراف مثبت میتواند به برکات مادی و سلامت منجر شود. این آموزش جنجالی بوده است، با منتقدانی که میگویند این توجه را از شاگردی کتاب مقدس منحرف کرده و انتظارات نادرستی ایجاد میکند.
تنشها با کلیساهای اصلی
در حالی که پنتیکاستالیسم در برخی از فرقههای اصلی از طریق تجدید کاریزماتیک پذیرفته شده است، هنوز هم اختلافات قابل توجهی در الهیات و شیوههای عبادتی وجود دارد. مسائلی مانند نقش هدیههای روحانی، تأکید بر شفا و رهایی و الهیات شکوفایی گاهی باعث ایجاد تفرقه شده است.
تلاشهای اکومونیکال: پنتیکاستالیها در گفتگوهای اکومونیکال با دیگر سنتهای مسیحی، از جمله کاتولیکها، ارتدوکسها، لوترانها و انجیلیها شرکت کردهاند و به دنبال درک و وحدت بیشتر در باورهای مشترک هستند، در حالی که مواضع الهیاتی متمایز خود را در مورد روحالقدس و هدیههای روحانی حفظ میکنند.
جنبش بازسازیگر
جنبش بازسازیگر، که در اوایل قرن نوزدهم آغاز شد، به دنبال بازگرداندن رویهها و باورهای کلیسای اولیه مسیحی بود که پیروان آن احساس میکردند در طول زمان گم یا تحریف شدهاند. این جنبش به عنوان پاسخی به تقسیمات ادراکی و فسادهای دینی در درون فرقههای مسیحی تأسیس شده ظاهر شد. بازسازیگران به دنبال «مسیحیت عهد جدید» بودند و بر بازگشت به آموزهها و ساختار سازمانی اصلی موجود در عصر رسولان تأکید داشتند.
پیشینه تاریخی
جنبش بازسازیگر در ایالات متحده در دوران بیداری بزرگ دوم، یک دوره احیای دینی در اوایل قرن نوزدهم، ظهور کرد. ریشههای این جنبش تحت تأثیر شور و شوق روحانی و تمایل به اصلاحی بود که این دوره را مشخص میکرد، همچنین روحیه مرزی که به آزمایشهای دینی تشویق میکرد. این زمان بود که بسیاری از آمریکاییها شروع به رد مقامات کلیسایی سنتی کردند و به دنبال برقراری یک ایمان شخصی و مبتنی بر کتاب مقدس بودند.
هدف از بازگرداندن مسیحیت اولیه
بازسازیگران معتقد بودند که فرقههای مسیحی اصلی از سادگی و پاکی کلیسای اولیه منحرف شدهاند، که آنها معتقد بودند در عهد جدید مشهود است. اهداف اصلی آنها شامل:
- بازگرداندن رویههای اصلی کلیسا: این شامل پذیرش رویههایی بود که آنها معتقد بودند رویههای کلیسای قرن اول هستند، مانند غسل تعمید به روش غوطهوری، عشای ربانی هفتگی و رد اعتقادات یا هر دکترین که به وضوح در کتاب مقدس نیامده باشد.
- ترویج وحدت در میان مسیحیان: با رد تقسیمات فرقهای، بازسازیگران به دنبال ترویج وحدت مسیحی بر اساس تنها آموزههای عهد جدید بودند، بدون وابستگی به سنتهای کلیسایی بعدی یا ساختارهای سلسلهمراتبی.
گروههای اصلی در جنبش بازسازیگر
چندین جنبش تأثیرگذار در چارچوب کلی جنبش بازسازیگر شکل گرفت که هر یک دکترینها و رویههای خاص خود را داشتند در حالی که هدف کلی بازگشت به ایمان مسیحی اولیه را به اشتراک میگذاشتند.
جنبش استون-کمبل
جنبش استون-کمبل که در اوایل دهه ۱۸۰۰ آغاز شد، به رهبری بارتون W. استون و الکساندر کمپبل شکل گرفت که به دنبال بازگرداندن کلیسای عهد جدید بودند. این جنبش در نهایت منجر به شکلگیری چندین فرقه شد که همچنان بر رویکرد غیر فرقهای به مسیحیت تأکید دارند.
- بارتون W. استون (۱۷۷۲–۱۸۴۴): یک وزیر Presbyterian که از تقسیمات دکترینالی در کلیسای خود ناامید شده بود، استون در سال ۱۸۰۱ در کین ریج، کنتاکی، یک بیداری را رهبری کرد که به یک رویداد مهم در تاریخ دینی آمریکا تبدیل شد. استون و پیروانش رویکرد «فقط کتاب مقدس» را پذیرفتند و استفاده از اعتقادات را رد کردند و بر ایمان به عیسی مسیح به عنوان تنها شرط عضویت در کلیسا تأکید کردند.
- الکساندر کمپبل (۱۷۸۸–۱۸۶۶): یک واعظ متولد اسکاتلند که در ابتدا به دنبال اصلاح کلیسای Presbyterian بود، کمپبل به بازگرداندن رویههای کلیسای اولیه طبق آنچه در عهد جدید توصیف شده بود، تأکید کرد. آموزههای او بر غسل تعمید به روش غوطهوری برای آمرزش گناهان، رعایت هفتگی عشای ربانی و اداره کلیسا توسط کشیشان و دیاقونها تأکید داشت.
جنبش استون-کمبل منجر به تشکیل چندین فرقه مجزا شد، از جمله:
- کلیساهای مسیح: معروف به پایبندی سخت به رویههای عهد جدید، آنها استفاده از سازهای موسیقی را در پرستش رد میکنند و معتقدند که فقط آواز سرود به روش آکاپلا در کتاب مقدس مجاز است.
- کلیسای مسیح (شاگردان مسیح): یک شاخه پیشرفتهتر که ظهور کرد و انعطافپذیری بیشتری در رویههای پرستش و تفسیر دینی را مجاز میداند.
- کلیساهای مسیح/کلیساهای مسیح (غیر وابسته): این گروه به اصول اصلی بازسازیگر پایبند است و بر خودمختاری کلیسای محلی تأکید میکند.
جنبش مقدسین آخرالزمان (مورمونیسم)
کلیسای عیسی مسیح مقدسین آخرالزمان (LDS) که به طور معمول به عنوان مورمونیسم شناخته میشود، در سال ۱۸۳۰ به وسیله جوزف اسمیت تأسیس شد. اسمیت ادعا کرد که پس از تجربه یک سری رؤیاهای الهی، به بازگرداندن کلیسای حقیقی که پس از عصر رسولان گم شده بود، فراخوانده شده است.
- بازگرداندن دکترینها و رویههای گم شده: کلیسای LDS آموزش میدهد که بسیاری از دکترینها، آئینها و ساختارهای کلیسایی اساسی به دلیل «ارتداد بزرگ» که بلافاصله پس از مرگ رسولان رخ داد، گم شدهاند. کتاب مورمون، که جوزف اسمیت ادعا کرد از صفحات طلایی ترجمه کرده است، به عنوان یک کتاب مقدس اضافی در کنار کتاب مقدس دیده میشود. این کتاب داستان یک تمدن باستانی در قاره آمریکا را روایت میکند که قبل از ورود اروپاییان، نوعی مسیحیت را تمرین میکرد.
- باور به وحی مداوم: کلیسای LDS اعتقاد دارد که پیامبران مدرن از خدا وحی مداوم دریافت میکنند که امروز کلیسا را راهنمایی میکند. جوزف اسمیت به عنوان اولین پیامبر مدرن شناخته میشود و جانشینان او همچنان کلیسا را از طریق هدایت الهی رهبری میکنند.
شاهدان یهوه
شاهدان یهوه از جنبش دانشجویان کتاب مقدس که توسط چارلز تیز راسل در اواخر قرن نوزدهم تأسیس شد، ظهور کردند. این جنبش به دنبال بازگرداندن مسیحیت کتاب مقدسی با رد دکترینهای سنتی کلیسا، مانند تثلیث و روح جاویدان است که راسل و پیروانش آنها را با کتاب مقدس ناسازگار میدانستند.
- بازگرداندن نام خدا و پرستش حقیقی: شاهدان یهوه بر اهمیت استفاده از نام خدا، یهوه، در پرستش تأکید میکنند. آنها آموزش میدهند که مسیحیت حقیقی پس از عصر رسولان تحریف شده و مأموریت آنها بازگرداندن آموزهها و رویههای کتاب مقدسی، مانند بشارت در درب به درب و جشن گرفتن یادبود مرگ مسیح به جای تعطیلات سنتی مسیحی است.
- باورها در مورد پایان زمان: شاهدان یهوه اعتقاد دارند که آمدن دوباره مسیح به طور نامرئی در سال ۱۹۱۴ رخ داده و دورهای از قضاوت و آمادهسازی برای تأسیس پادشاهی خدا بر زمین آغاز شده است. آنها مفهوم جهنم ابدی را رد میکنند و به جای آن به نابودی افراد شریر اعتقاد دارند.
باورها و رویههای متمایز
جنبش بازسازیگر با چندین باور و رویه مشترک مشخص میشود که آن را از فرقههای مسیحی سنتی متمایز میکند.
رد اعتقادات و فرقهگرایی
گروههای بازسازیگر تأکید میکنند که اعتقادات رسمی را رد کنند، که آنها را به عنوان تقسیمکننده و خارج از کتاب مقدس میبینند. آنها به دنبال یک رویکرد غیر فرقهای هستند و اغلب به سادگی به خود «مسیحیان» یا «شاگردان» میگویند و با هر برچسب فرقهای مخالفند. آنها بر این باورند که وحدت کلیسا باید تنها بر اساس آموزههای عهد جدید باشد نه سنتهای انسانی یا ساختارهای سلسلهمراتبی.
پایبندی به آموزههای عهد جدید به عنوان تنها مرجع
کلیساهای بازسازیگر بر عهد جدید به عنوان تنها راهنمای معتبر برای ایمان و عمل تأکید میکنند. آنها توسعه دکترینها و آیینهایی که حمایت کتاب مقدسی واضحی ندارند را رد میکنند و به دنبال تقلید از ساختار سازمانی و رویههای پرستشی کلیسای رسولی هستند:
- غسل تعمید به روش غوطهوری: که به عنوان ضروری برای نجات دیده میشود، اکثر گروههای بازسازیگر غسل تعمید به روش غوطهوری را به عنوان یک عمل آگاهانه ایمان و توبه اجرا میکنند، نه به عنوان یک آئین برای نوزادان.
- عشای ربانی هفتگی (سرانه مقدس): بسیاری از کلیساهای بازسازیگر هر روز یکشنبه عشای ربانی را برگزار میکنند و از تفسیر خود از پیشینه عهد جدید پیروی میکنند.
- خدمات پرستشی ساده: این جنبش غالباً به رویکرد حداقلی به پرستش، با تمرکز بر وعظ، دعا و آواز جماعتی تأکید میکند. برخی، مانند کلیساهای مسیح، بر این اعتقاد دارند که آواز سرود به روش آکاپلا تنها فرم مجاز موسیقی پرستشی است.
رد تفاوتهای روحانی
جنبش بازسازیگر غالباً بر Priesthood of All Believers تأکید میکند و ساختار سنتی روحانی-شهروندی را رد میکند. در عوض، آنها مسئولیت مشترکی برای خدمات میان تمامی اعضا را ترویج میدهند و به مشارکت غیر روحانی در تدریس، بشارت و اداره کلیسا تشویق میکنند.
تلاشهای اکومنیکی و روابط بینفرقهای
واژه اکومنیک به تلاشهایی اشاره دارد که به هدف ترویج وحدت مسیحی و همکاری بین فرقههای مختلف مسیحی انجام میشود. این تلاشها بر آشتی دادن تفاوتهای دکترینالی، رسیدگی به مسائل اجتماعی بهطور جمعی و شرکت در گفتوگوهای متقابل برای غلبه بر تقسیمات تاریخی درون مسیحیت متمرکز است.
نقش اکومنیک
اکومنیک نقش حیاتی در پر کردن شکافها بین فرقههای مختلف مسیحی ایفا میکند که اغلب از رویدادهای تاریخی مانند شکاف بزرگ (۱۰۵۴) و اصلاحات پروتستان (قرن شانزدهم) نشأت گرفته است. این جنبش به دنبال:
- ترویج وحدت مسیحی: اکومنیک به دنبال تحقق دعای عیسی در یوحنا ۱۷:۲۱ است: «تا همگی یکی باشند». این جنبش فرقهها را تشویق میکند که به سمت وحدت قابل مشاهده حرکت کنند، علیرغم تفاوتهای الهیاتی و سازمانی.
- رسیدگی به مسائل مشترک: بسیاری از تلاشهای اکومنیکی بر رسیدگی به مسائلی تمرکز دارند که فراتر از مرزهای فرقهای هستند، مانند فقر، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و نگرانیهای زیستمحیطی.
- پرورش گفتوگوی الهیاتی: از طریق گفتوگو، اکومنیک به دنبال حل و فصل اختلافات دکترینالی و یافتن زمینههای مشترک در مسائل الهیاتی است، که به فرقهها کمک میکند تا بهتر یکدیگر را درک کنند.
- احترام به تنوع: در حالی که به دنبال وحدت است، اکومنیک همچنین اهمیت تنوع درون مسیحیت را به رسمیت میشناسد و به مختلف بودنها اجازه میدهد تا ابرازات منحصر به فرد ایمان خود را حفظ کنند و در عین حال همکاری کنند.
نهادهای اکومنیکی عمده
چندین سازمان و ابتکار اکومنیکی عمده در ترویج وحدت و همکاری مسیحی در سطح جهانی نقشهای مهمی ایفا کردهاند.
شورای جهانی کلیساها (WCC)
شورای جهانی کلیساها (WCC) بزرگترین و مهمترین سازمان اکومنیکی است که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد. این شورا شامل بیش از ۳۵۰ کلیسا از فرقههای مختلف، که بیش از ۵۸۰ میلیون مسیحی در سرتاسر جهان را نمایندگی میکند، میباشد و شامل فرقههای ارتدوکس، انگلیکانی، لوترانی، متدیستی، اصلاحشده و باپتیست است. با این حال، کلیسای کاتولیک رومی عضو رسمی این شورا نیست، اگرچه با WCC در پروژههای مختلف همکاری میکند.
- اهداف و مقاصد:
WCC به دنبال ترویج وحدت قابل مشاهده در میان کلیساها در مسائل ایمان، آئینها و خدمت است و گفتوگو و همکاری را در سطح فرقهای ترویج میکند. همچنین به مسائل اجتماعی مانند فقر، صلح، حقوق بشر و پایداری زیستمحیطی میپردازد، غالباً از طریق بیانیهها و ابتکارهای مشترک. - برنامهها و کمیسیونها:
WCC چندین کمیسیون را اداره میکند، مانند کمیسیون ایمان و نظم، که بر گفتوگوی الهیاتی و تلاش برای آشتی دادن اختلافات دکترینالی تمرکز دارد. همچنین کمیسیونهای دیگری وجود دارد که به مأموریت جهانی و بشارت میپردازند و فعالیتهای مشترک بشارتی فرقههای مختلف مسیحی را ترویج میکنند. - دستاوردها و چالشها:
WCC در تولید اسنادی مانند “غسل تعمید، عشای ربانی و خدمت” (۱۹۸۲) که به دنبال یافتن زمینههای مشترک در مسائل کلیدی دکترینالی بود، نقش مهمی ایفا کرده است. با این حال، این شورا همچنان با چالشهایی روبرو است، بهویژه در مورد دیدگاههای مختلف در مورد الهیات ساکرامنتال و آموزههای اخلاقی.
نمونههایی از همکاری و تقسیمات جاری
در حالی که تلاشهای اکومنیکی به دستاوردهای قابل توجهی در وحدت مسیحی منجر شده است، هنوز زمینههایی از تقسیمات جاری وجود دارد. در اینجا برخی از مثالهای کلیدی آورده شده است:
همکاری از طریق بیانیهها و اسناد مشترک
- بیانیه مشترک در مورد دکترین توجیه (۱۹۹۹): یک توافق تاریخی بین کلیسای کاتولیک رومی و فدراسیون جهانی لوترانی که به دنبال حل یکی از اختلافات بزرگ دکترینالی از دوران اصلاحات بود. این توافق تأیید کرد که نجات از طریق ایمان به فیض است و تأییدات بعدی از دیگر فرقهها، از جمله متدیستها و انگلیکانیها، دامنه این توافق را گسترش داد.
- ابتکارات بینفرقهای و عدالت اجتماعی:
بسیاری از فرقههای مسیحی در زمینههای مانند تغییرات اقلیمی، قاچاق انسان و کمک به پناهندگان همکاری میکنند. به عنوان مثال، اتحادیه حمایت اکومنیکی، یک ابتکار از سوی WCC، کلیساهای مختلف را در کمپینهایی برای علل عدالت اجتماعی متحد میکند.
اختلافات دکترینالی جاری
- با وجود پیشرفتها، چندین اختلاف الهیاتی همچنان پابرجاست، از جمله:
- نقش پاپ: کلیساهای ارتدوکس و بسیاری از فرقههای پروتستان، authority پاپ را به عنوان نایب مسیح نمیپذیرند. این مسئله همچنان نقطه اصلی تقسیم بین کلیسای کاتولیک رومی و دیگر سنتهای مسیحی است.
- الهیات ساکرامنتال: اختلافات در باورها در مورد عشای ربانی و غسل تعمید، به ویژه در مورد ماهیت حضور مسیح در عشای ربانی (مثلاً انتقال ذات یا نمایندگی نمادین) ادامه دارد.
- آموزههای اخلاقی و اجتماعی: کلیساها در مورد مسائلی مانند ازدواج همجنسگرا، پیشگیری از بارداری و زنان در مقامهای روحانی اختلاف نظر دارند که تلاشها برای دستیابی به وحدت کامل را پیچیده میکند.
نتیجهگیری
مرور تنوع مسیحیت
سفر به سوی شاخههای اصلی مسیحیت نمایانگر یک چشمانداز غنی و متنوع است که با فرقههای مختلف، دیدگاههای الهیاتی و شیوههای پرستش مشخص میشود. هر شاخه—کاتولیک، ارتدوکس، پروتستان، انگلیکانی، باپتیستی، متدیستی، پنتیکاستی، جنبشهای اصلاحطلب و دیگران—ریشههای خود را در رویدادهای تاریخی و تحولات الهیاتی منحصر به فرد مییابد. در حالی که همه آنها بر پایه مشترکی در عیسی مسیح و کتاب مقدس قرار دارند، تفسیرهای آنها از دکترینهایی مانند ساکرامنتها، مدیریت کلیسا و هدایای روحالقدس بهطور قابل توجهی متفاوت است.
بررسی این سنتها سیر تحول مسیحیت را در طول قرنها نشان میدهد و به این نکته اشاره میکند که چگونه زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بیانهای مختلف ایمان را شکل داده است. با درک ویژگیهای خاص و زمینههای تاریخی هر فرقه، بینشهایی درباره چگونگی انطباق و اصلاح باورهای مسیحی در پاسخ به چالشها و نیازهای متنوع بهدست میآوریم.
اهمیت درک تفاوتهای فرقهای
درک تفاوتهای میان فرقههای مختلف مسیحی به چندین دلیل ضروری است:
- ترویج وحدت مسیحی: آگاهی از شباهتها و تفاوتهای الهیاتی میان فرقهها میتواند گفتوگو و همکاری اکومنیکی را تقویت کند. درک این تفاوتها به جلوگیری از سوءتفاهمها کمک میکند و احترام به ابرازات مختلف ایمان مسیحی را تشویق مینماید و راه را برای تلاشهای مشترک در مسائل عمومی مانند عدالت اجتماعی و کمکهای بشردوستانه هموار میکند.
- عمیقتر کردن ایمان شخصی: برای افرادی که در حال جستجوی مسیر روحانی خود هستند، آموختن درباره شیوهها و باورهای متنوع درون مسیحیت امکان تصمیمگیریهای آگاهانهتری در مورد عضویت در کلیسا و همراستایی الهیاتی را فراهم میآورد. این میتواند زندگی روحانی غنیتری را از طریق ادغام بینشهای مختلف سنتها الهام بخشد.
- تشویق به بحثهای آگاهانه: در دنیای بههمپیوستهای که در آن افراد از پسزمینههای مختلف بهطور مکرر تعامل دارند، آگاهی از تفاوتهای فرقهای مسیحیت میتواند به تسهیل بحثهای معنادار بینفرقهای و درونفرقهای کمک کند. این درک، تحملپذیری را ترویج میدهد و پتانسیل درگیریهای دینی را با شناخت ارزشهای مختلف سنتهای مسیحی کاهش میدهد.
دعوت به کاوش و بحث بیشتر
تنوع وسیع درون مسیحیت فرصتهای بیپایانی برای مطالعه و درگیری عمیقتر ارائه میدهد. خوانندگان به کشف بیشتر تشویق میشوند، چه از طریق شرکت در خدمات پرستشی مختلف، شرکت در فعالیتهای اکومنیکی یا شرکت در گروههای مطالعاتی الهیاتی.
برای گسترش درک خود:
- از کلیساهای مختلف دیدن کنید تا تجربههای متنوعی از سبکهای پرستش و آموزهها را از نزدیک حس کنید.
- متون بنیادی مانند کاتشیزم کاتولیک، کتاب دعاهای عمومی، اعترافات پروتستانتی یا آثار شخصیتهای تأثیرگذار مانند مارتین لوتر، جان کالوین یا جان وسلی را مطالعه کنید.
- در گفتوگوهای بینفرقهای یا حلقههای مطالعاتی شرکت کنید تا بیشتر درباره حوزههای توافق و اختلاف درون مسیحیت بیاموزید.
با پذیرش تنوع درون سنت مسیحی و تلاش برای درک شاخههای مختلف آن، ما به ایجاد یک جامعه مسیحی یکپارچهتر و قدردانی عمیقتر از میراث غنی ایمان کمک میکنیم.